نبرد تبلتهای حرفهای: آیپد پرو M2 اپل در برابر سرفیس پرو ۱۱ مایکروسافت – کدامیک برتری دارد؟

جنبه | اپل آیپد پرو ۱۲.۹ اینچ (M2، ۲۰۲۲) | مایکروسافت سرفیس پرو ۱۱ (۱۳ اینچ، ۲۰۲۴) |
---|---|---|
طراحی و ساخت | بدنه یکپارچه آلومینیومی؛ ضخامت ۶.۴ میلیمتر؛ بدون پایه داخلی | آلیاژ منیزیم/آلومینیوم؛ ضخامت ۹.۳ میلیمتر؛ دارای پایه داخلی به صورت کیکاستند |
نمایشگر | ۱۲.۹ اینچ Mini-LED (۲۷۳۲×۲۰۴۸)، نرخ تازهسازی ۱۲۰ هرتز ProMotion (XDR در مدل ۱۲.۹ اینچی) theverge.com؛ ۲۶۴ پیکسل بر اینچ | ۱۳ اینچ LCD (۲۸۸۰×۱۹۲۰)، نرخ تازهسازی ۱۲۰ هرتز؛ حدود ۲۶۷ پیکسل بر اینچ (مدلهای ردهبالا دارای OLED 120Hz) theverge.com theverge.com |
پردازنده | اپل M2 (پردازنده ۸ هستهای، پردازشگر گرافیکی ۱۰ هستهای، موتور عصبی ۱۶ هستهای) theverge.com | Qualcomm Snapdragon X Plus (۱۰ هستهای) یا X Elite (۱۲ هستهای) با NPU theverge.com |
حافظه (RAM) | ۸ یا ۱۶ گیگابایت حافظه یکپارچه | ۱۶ گیگابایت (پایه)، قابل ارتقاء تا ۳۲ گیگابایت theverge.com theverge.com |
ذخیرهسازی | ۱۲۸ گیگابایت تا ۲ ترابایت (NVMe، غیر قابل ارتقاء) | ۲۵۶ گیگابایت تا ۱ ترابایت SSD (قابل تعویض) theverge.com theverge.com |
سیستم عامل | iPadOS 16 (سیستمعامل تبلت، اکوسیستم اپلیکیشن موبایل) | ویندوز ۱۱ (نسخه ARM – سیستمعامل کامل دسکتاپ) theverge.com notebookcheck.net |
عمر باتری | تا ۱۰ ساعت وبگردی یا تماشای ویدیو (وایفای) apple.com | حدود ۱۰ ساعت وبگردی، تا~۱۴ ساعت ویدیو (رتبهبندی شده) tomsguide.com |
پورتها | ۱× تاندربولت / USB 4 (شارژ + نمایشگر) apple.com؛ کانکتور هوشمند (لوازم جانبی) | ۲× USB-C (USB4/Thunderbolt 4)، پورت Surface Connect (شارژ/داک اختصاصی) |
بیسیم | Wi-Fi 6E، بلوتوث 5.3؛ 5G اختیاری (مدل سلولی) apple.com apple.com | Wi-Fi 7، بلوتوث 5.4؛ 5G اختیاری (مدلهای منتخب) windowscentral.com thurrott.com |
دوربینها | ۱۲ مگاپیکسل واید + ۱۰ مگاپیکسل فوق عریض پشت؛ سنسور LiDAR؛ ۱۲ مگاپیکسل TrueDepth جلو (Face ID) | ۱۰ مگاپیکسل عقب؛ دوربین جلو IR با رزولوشن ۱۰۸۰p/۱۴۴۰p (ورود با چهره Windows Hello) windowscentral.com theverge.com |
وزن | ۱.۵ پوند (۶۸۲ گرم) فقط تبلت (مدل ۱۲.۹ اینچ) | ۱.۹۷ پوند (۸۹۴ گرم) فقط تبلت tomsguide.com |
قیمت شروع | ۱,۰۹۹ دلار (مدل ۱۲.۹ اینچ وایفای) / ۷۹۹ دلار (مدل ۱۱ اینچ) arstechnica.com arstechnica.com | ۹۹۹ دلار (۱۳ اینچ، ۱۶گیگابایت/۲۵۶گیگابایت، LCD) theverge.com؛ ۱,۴۹۹ دلار (مدل OLED، ۱۲ هستهای) tomsguide.com |
جدول: مشخصات کلیدی آیپد پرو ۱۲.۹ اینچ (M2) در برابر سرفیس پرو ۱۱ با صفحه ۱۳ اینچ. هر دو دستگاه نسخههای کوچکتر/بزرگتری دارند (اپل یک آیپد پرو ۱۱ اینچی هم ارائه میدهد؛ مایکروسافت اکنون مدل سرفیس پرو ۱۲ اینچی نیز دارد) اما اینجا اندازههای پرچمدار مقایسه شدهاند.
مقدمه
آیپد پرو اپل با چیپ M2 و مایکروسافت سرفیس پرو ۱۱ نمایانگر نقطه اوج دستگاههایی هستند که مرز بین تبلت و لپتاپ را از سوی شرکتهای خود جابهجا میکنند. هر دو وعده عملکردی قدرتمند در طراحیهایی شیک و قابل حمل را میدهند – اما رویکردهای بسیار متفاوتی را در پیش گرفتهاند. آیپد پرو M2 اپل تجربهی تبلت را با تراشه کلاس دسکتاپ اپل سیلیکون صیقل میدهد، در حالی که سرفیس پرو ۱۱ مایکروسافت «نزدیکترین چیزی است که این شرکت تا کنون به ترکیب قدرت یک لپتاپ با عمر باتری و انعطافپذیری یک تبلت رسیده است» theverge.com theverge.com. کارشناسان تکنولوژی، سرفیس پرو ۱۱ را «واقعیترین رقیبی که آیپد پرو تا به حال داشته است» مینامند techradar.com. در این مقایسه جامع، ما طراحی و کیفیت ساخت، کیفیت نمایشگر، سختافزار عملکردی، تجربه نرمافزاری، عمر باتری، لوازم جانبی، یکپارچگی اکوسیستم، قیمتگذاری و کاربردهای ایدهآل را بررسی میکنیم تا ببینیم این دو تبلت حرفهای چگونه در مقابل یکدیگر قرار میگیرند.
در یک نگاه: مقایسه مشخصات
در ابتدا، در اینجا نگاهی مقایسهای به مشخصات کلیدی آیپد پرو اپل (M2، ۱۲.۹ اینچ) و مایکروسافت سرفیس پرو ۱۱ آوردهایم:
طراحی و کیفیت ساخت
آیپد پرو ۱۲.۹ اینچی اپل (که در تصویر با قاب مجیک کیبورد نشان داده شده) فوقالعاده باریک و شیک است، در حالی که سرفیس پرو ۱۱ مایکروسافت دارای پایه نگهدارنده داخلی و طراحی نزدیکتر به لپتاپ است.
در نگاه اول، آیپد پرو و سرفیس پرو ۱۱ حضور فیزیکی بسیار متفاوتی دارند. آیپد پرو (M2) همان طراحی مینیمالیستی را که اپل از سال ۲۰۱۸ استفاده میکند دارد theverge.com – بدنهای یکپارچه از آلومینیوم با حاشیههای یکدست و گوشههای گرد. برای اندازه خود بسیار باریک و سبک است (تنها ۶.۴ میلیمتر ضخامت و حدود ۱.۵ پوند برای مدل ۱۲.۹ اینچی)، تا جایی که یک منتقد اشاره کرده «پورت USB-C… از خود آیپد ضخیمتر است» theverge.com. کیفیت ساخت همانطور که از اپل انتظار میرود در سطح عالی است و احساس پریمیوم و دوام بالایی دارد. پشت آیپد بجز برآمدگی دوربین و پینهای کانکتور هوشمند، از آلومینیوم خالص است و برای ایستادن به لوازم جانبی (مانند مجیک کیبورد فولیو اپل یا پایههای متفرقه) متکی است – این دستگاه پایه نگهدارنده داخلی ندارد.
در مقابل، Surface Pro 11 مایکروسافت روحیهی دستگاههای دوکاره را با طراحیای تقریباً مشابه با مدلهای قبلی سرفیس خود theverge.com دنبال میکند. این دستگاه از آلیاژ منیزیم-آلومینیوم ساخته شده و کمی ضخیمتر است (در حدود ۷.۸ تا ۹ میلیمتر و وزن ۱.۹۷ پوند) تا لولای شاخص پایه یکپارچه خود را جای دهد. این پایه اجازه میدهد سرفیس در زوایای مختلف بهصورت مستقل قرار بگیرد – یک مزیت ارگونومیک بزرگ برای استفاده شبیه لپتاپ یا طراحی با قلم روی میز. بدنه دستگاه کیفیت بالایی دارد و طبق نظر The Verge «بسیار زیبا ساخته شده و بهطور شگفتانگیزی قابل تعمیر است» theverge.com. نکته قابل توجه اینکه حافظه SSD دستگاه از طریق یک دریچه کوچک توسط کاربر قابل دسترسی است، که برای دوام یا ارتقا بسیار ارزشمند است – چیزی که در آیپد مهر و موم شده غیرقابل تصور است. سرفیس پرو ۱۱ در چندین رنگ ارائه میشود (نقرهای پلاتینی کلاسیک، مشکی مات و رنگهای جدیدی مانند آبی کبود یا طلایی «دون» در بعضی مدلها tomsguide.com)، در حالی که آیپد پرو در رنگهای ساده اپل (نقرهای یا خاکستری فضایی) باقی مانده است.
هر دو دستگاه دارای پینهای اتصال مغناطیسی برای لوازم جانبی صفحهکلید خود هستند (Smart Connector در آیپد، Type Cover کانکتور در سرفیس). هیچکدام جک هدفون ندارند – نشانهای از دوران جدید تبلتها. هر کدام دارای دوربین تشخیص چهره برای ورود امن هستند: سیستم TrueDepth اپل (Face ID) که در قاب بالایی آیپد (در حالت عمودی) جا گرفته، در حالی که دوربین IR Windows Hello سرفیس در قاب بالای دستگاه در حالت افقی قرار دارد. این بدان معناست که از همان ابتدا، سرفیس برای کاربری مشابه لپتاپ افقی در تماسهای تصویری (وقتی به وبکم نگاه میکنید در مرکز دیده میشوید) بهتر است، در حالی که قرار دادن دوربین آیپد روی لبه جانبی میتواند باعث شود هنگام استفاده افقی در مرکز تصویر نباشید – مشکلی که اپل فقط در تغییرات مدل ۲۰۲۴ خود به آن پرداخت theverge.com theverge.com.
از لحاظ قابلیت حمل و احساس در دست، آیپد پرو ۱۲.۹ اینچی در حالت تبلت پهنتر و کمی سنگینتر از مدل سرفیس ۱۱ است، اما آیپد بهطور محسوسی نازکتر و بهعنوان یک تبلت خالص راحتتر در دست است. حجم اضافی سرفیس به خاطر وجود پایه و دریچههای خنککننده فعال آن است (البته تراشههای Snapdragon بدون فن کار میکنند، اما دریچهها به دفع گرما کمک میکنند). هر دو دستگاه در دست حس لوکس و محکمی دارند. با این حال، لبههای گرد و وزن کمتر آیپد باعث شده کار با آن به مدت طولانی با یک دست (مانند مطالعه یا وبگردی) راحتتر باشد، در حالی که سرفیس برای استفاده روی سطح صاف یا روی پا با پایه باز شده مناسبتر است. هیچکدام از این دو دستگاه مقاومسازی نشدهاند، اما کیفیت ساخت و مواد آنها درجه یک است – آنها ظاهر و احساسی دقیقا مطابق با محصولات پرچمدار و گرانقیمت خود دارند.
کیفیت نمایشگر
صفحهنمایشهای این تبلتهای حرفهای جزو بهترینها در کلاس خود هستند و هر یک نقاط قوت خود را دارند. مدتهاست که صفحهنمایش آیپد پرو اپل مورد تحسین قرار گرفته و نسل M2 این میراث را ادامه میدهد. آیپد پرو ۱۲.۹ اینچی مجهز به صفحهنمایش Liquid Retina XDR است که با استفاده از نورپردازی پسزمینه مینی-LED به کنتراستی نزدیک به OLED و عملکرد HDR فوقالعاده دست مییابد. با رزولوشن ۲۷۳۲×۲۰۴۸ (تقریباً ۲۶۴ پیکسل بر اینچ) و نرخ نوسازی تطبیقی ProMotion 120Hz، صفحهنمایش آیپد پرو بسیار شفاف، روان و دقیق از لحاظ رنگ است. فناوری مینی-LED به آن روشنایی ۱۰۰۰ نیت در کل صفحه (۱۶۰۰ نیت در اوج برای نقاط HDR) میبخشد و تماشای محتوای HDR مثل فیلم یا عکس را خیرهکننده میکند – «صفحهنمایش Mini LED در مدل ۱۲.۹ اینچی همچنان فوقالعاده و لذتبخش است» theverge.com. آیپد پرو ۱۱ اینچی (M2) از صفحهنمایش Liquid Retina IPS LCD معمولیتر (۲۳۸۸×۱۶۶۸) با ۱۲۰ هرتز استفاده میکند که همچنان عالی است اما فاقد کنتراست و روشنایی چشمگیر مدل بزرگتر است. (در واقع، The Verge ابراز تأسف کرد که مدل ۱۱ اینچی هنوز مینی-LED ندارد و آن را «فرزندخوانده فراموششده» در سری محصولات اپل نامید theverge.com.) هر دو صفحهنمایش آیپد پرو از گستره رنگی P3 پشتیبانی میکنند و تأخیر بسیار کم و واکنشپذیری بالایی دارند – امری حیاتی برای کار با اپل پنسیل. قابلیت “True Tone” اپل نیز تعادل رنگ سفید را متناسب با نور محیط تنظیم میکند تا نمایش طبیعیتری داشته باشد.سرفیس پرو ۱۱ با ارائه گزینه صفحهنمایش OLED در کانفیگهای بالاتر، سطح نمایشگرهای مایکروسافت را ارتقا داده است. مدل اصلی Surface 11 مجهز به نمایشگر PixelSense Flow LCD ۱۳ اینچی با رزولوشن ۲۸۸۰×۱۹۲۰ (نسبت تصویر ۳:۲) است که از نظر تراکم پیکسلی (~۲۶۷ پیکسل بر اینچ) تقریباً با آیپد برابری میکند و همچنین نرخ نوسازی تطبیقی تا ۱۲۰ هرتز را ارائه میدهد. منتقدان از آن به عنوان یک «نمایشگر ۱۲۰ هرتزی روشن و پرطراوت» یاد کردهاند theverge.com و مایکروسافت ادعا میکند نسبت به نسل قبل ۳۳٪ روشنایی بیشتری دارد. در مدلهای گرانتر، این LCD جای خود را به یک پنل OLED ۱۳ اینچی با همان رزولوشن میدهد ـ که مشکی مطلق، کنتراست بالا و رنگهای زنده را به ارمغان میآورد و محتوا را برجسته میسازد. The Verge اشاره کرد که OLED مایکروسافت برای پخش ویدیوی HDR «اغلب زیباست»، هرچند مدیریت HDR توسط ویندوز گاهی مشکلساز میشود theverge.com. در هر صورت، نمایشگر سرفیس اکنون شایسته لقب “پرو” شده و فاصله زیادی با نسلهای اولیه سرفیس که محدود به ۶۰ هرتز بودند پیدا کرده است. نسبت تصویر ۳:۲ کمی کشیدهتر از نسبت ۴:۳ آیپد است، که برخی کاربران آن را برای بهرهوری (فضای عمودی بیشتر برای اسناد یا صفحات وب) و تماس تصویری (جایگیری بهتر محتوای ۱۶:۹ با خطوط مشکی کوچکتر) ترجیح میدهند.
هر دو نمایشگر از طیف رنگی گسترده (نمایشگر سرفیس sRGB و احتمالاً DCI-P3 در حالت زنده را پوشش میدهد) و محتوای HDR پشتیبانی میکنند. در عمل، مینی-LED اپل میتواند برای هایلایتهای HDR روشنتر شود، در حالی که OLED سرفیس میتواند سطوح سیاه واقعی و کنتراست بالا را به دست آورد. برای کارهای خلاقانه مانند ویرایش عکس یا طراحی، هر دو در سطح عالی قرار دارند: دقت رنگ در آیپد به طور پیشفرض بسیار بالاست و نمایشگرهای مایکروسافت نیز دقت بهتری پیدا کردند و حتی امکان کالیبره کردن در تنظیمات برای sRGB و … را ارائه میدهند. لمس و ورودی قلم روی هر دو نمایشگر بسیار روان و دقیق است که دلیل آن نرخ رفرش بالای نمایشگرها و نمونهبرداری سریع لمس است. هنگام اسکرول یا طراحی، نرخ رفرش 120 هرتز هر دو دستگاه تجربهای بسیار نرم و روان با کمترین تأخیر را به ارمغان میآورد.
یک تفاوت قابل توجه، اندازه صفحه نمایش و حاشیههاست. سرفیس پرو 11 نمایشگری 13 اینچی در بدنهای تقریباً هماندازه با آیپد 12.9 اینچی دارد (به لطف حاشیههای کمی باریکتر در آیپد). حاشیههای آیپد یکنواخت و نسبتاً باریکاند، اما به اندازهای هستند که بتوان انگشت شست را روی آن گذاشت؛ حاشیههای سرفیس نیز باریک (و حالا در مدلهای جدید یکدست) هستند، با این حال ممکن است در بالا کمی ضخیمتر باشند تا جای دوربین را فراهم کند. هر دو ظاهری مدرن دارند و بیشترین فضای نمایشگر را ارائه میدهند. برای تماشای فیلم و محتوا، نسبت تصویر 4:3 آیپد باعث ایجاد نوارهای سیاه عریضتر هنگام تماشای ویدئوی واید نسبت به 3:2 سرفیس میشود اما روشنایی HDR برتر آیپد باعث میشود فیلمها واقعاً روی 12.9 اینچ بدرخشند. در OLED سرفیس، دیدن صحنههای تاریک (مثلاً در یک سریال نتفلیکس) با سیاهی عمیق شما را تحت تاثیر قرار میدهد. خلاصه اینکه شما با هر دو گزینه نمایشگر عالی با نرخ تازهسازی بالا را دریافت میکنید؛ آیپد 12.9 اینچی ممکن است از نظر روشنایی و ثبات HDR برتری داشته باشد، در حالی که OLED انتخابی سرفیس پرو 11 کنتراست و شادابی رنگی را ارائه میدهد که سرانجام به سطح مینی-LED آیپد رسیده است.
عملکرد و سختافزار داخلی
در زیر پوسته، این دو تبلت از چیپهای کاملاً متفاوتی نیرو میگیرند – سیلیکون داخلی M2 اپل در مقابل سری جدید Snapdragon X از کوالکام – اما اهداف عملکردی آنها مشابه است: ارائه قدرت پردازش در حد لپتاپ در قالب یک دستگاه قابل حمل.
تراشه M2 اپل (همانطور که در آیپد پرو ۲۰۲۲ استفاده شده) یک غول پردازشی است که از سری مک گرفته شده. این تراشه یک پردازنده ۸ هستهای (۴ هسته قدرتمند + ۴ هسته کممصرف) با GPU مجتمع ۱۰ هستهای و موتور عصبی ۱۶ هستهای است که با فناوری ۵ نانومتری ساخته شده است. در آیپد پرو، M2 با سرعتی مشابه مکبوک ایر اجرا میشود، یعنی به راحتی از عهده کارهای سنگین ـ مانند ویرایش ویدئوی ۴K، طراحی سهبعدی، و چندوظیفگی پیچیده ـ برمیآید. بنچمارکها نشان میدهند که M2 تا حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد قدرت CPU و GPU بیشتری نسبت به تراشه M1 ارائه میدهد. با این حال، در تجربه واقعی «اکثر قریب به اتفاق کاربران آیپد تفاوتی در عملکرد میان مدلهای M1 و M2 احساس نخواهند کرد… پرو بسیار سریع و پاسخگو است» theverge.com؛ چه در کاربریهای روزمره و چه در برنامههای گرافیکی سنگین. به عبارت دیگر، ظرفیت عملکرد حتی در نسل قبلی نیز مشکلساز نبود؛ آیپد پرو مدتی است که برای کاربردهای معمول آیپد، بیش از حد قدرتمند بوده است. البته M2 برخی امکانات جدید فراهم میکند، مثل کدگذاری/رمزگشایی سریعتر رسانهها (مفید برای حرفهایهای ویدئو) و توانایی ضبط مستقیم ویدئوی ProRes روی آیپد theverge.com. همچنین تجربههای جدیدی مانند قابلیت شناور بودن قلم اپل (پیشنمایش حرکت قلم وقتی استایلوس نزدیک نمایشگر است) theverge.com theverge.com نیز به واسطه این تراشه ممکن شده است. تراشه M2 همراه با ۸ گیگابایت رم در مدلهای پایه آیپد پرو ارائه میشود (و ۱۶ گیگابایت در نسخههای ۱ و ۲ ترابایتی). اگرچه ۸ گیگابایت ممکن است نسبت به لپتاپهای رایج کمتر به نظر برسد، اما آیپد او اس در مصرف حافظه بسیار بهینه عمل میکند و حتی کاربران حرفهای هم بهندرت به سقف رم میرسند، چون سیستم عامل محدودیتهایی در چندوظیفگی دارد. گزینههای ذخیرهسازی از ۱۲۸ گیگابایت تا ۲ ترابایت NVMe سریع متغیر است ـ باز هم مشابه مکها. یک نکته منفی: در آیپد هیچچیز قابل ارتقا توسط کاربر نیست (رم و حافظه هنگام خرید ثابت هستند).
در سوی مایکروسافت، Surface Pro 11 نقطه عطفی را رقم زده است: این دستگاه منحصراً توسط پردازندههای اسنپدراگون X مبتنی بر ARM تغذیه میشود و از گزینههای اینتل/ایامدی صرفنظر شده است. این در اصل جانشین مفهوم «Surface Pro X» است که اکنون بالغ شده است. پیکربندی پایه دارای Snapdragon X Plus (یک CPU دههستهای) است و مدلهای بالاتر دارای Snapdragon X Elite (پردازنده دوازدههستهای) هستند. این چیپستها که در همکاری با کوالکام و بر پایه هستههای Oryon ساخته شدهاند، به عنوان رقیب مستقیم سری M اپل مورد توجه قرار گرفتهاند. و بر اساس بیشتر گزارشها، عملکرد مناسبی دارند. The Verge اشاره میکند که به لطف سیلیکون جدید، «این اولین Surface Pro مبتنی بر Arm است که ویندوز و بیشتر برنامهها را بدون کوچکترین اشکالی اجرا میکند. مهمتر از آن، سریع است به طرز شگفتانگیزی.» theverge.com در واقع، در همان بررسی اشاره شده که Surface Pro 11 هنگام کارهای روزمره بسیار سریع است و حتی کارهای سنگین را نیز به خوبی انجام میدهد. Devindra Hardawar در Engadget نوشته که Snapdragon X Elite باعث شده Surface Pro «شگفتانگیز سریع و کممصرف» باشد و بالاخره معمای عملکرد ویندوز روی ARM را حل کرده است – «مایکروسافت بالاخره موفق شده همان کاری را انجام دهد که اپل چهار سال پیش با مکبوکهای سری M انجام داد» notebookcheck.net. این تحسین بزرگی است و نشان میدهد چیپستهای کوالکام بخش بزرگی از فاصله قدرت CPU را جبران کردهاند. Snapdragon X Elite با ۱۲ هسته میتواند تا ~۳.۳ گیگاهرتز بوست کند و در ترکیب با بهرهوری معماری ARM، عملکرد چند هستهای قدرتمند و حرارت مطلوبی ارائه میدهد (Surface بدون فن است و نسبتاً خنک/بیصدا باقی میماند). از لحاظ GPU، Snapdragon دارای گرافیک یکپارچه Adreno است – که برای شتابدهی گرافیکی و بازیهای سبک کافی است، هرچند از نظر قدرت خام گرافیک، به طور کلی به پای GPU مدل M2 نمیرسد. با این حال، به راحتی نمایشگر ۱۲۰ هرتزی را اجرا میکند و حتی میتواند چند مانیتور 4K خارجی را از طریق USB4 پشتیبانی کند. یکی از ویژگیهای اصلی پلتفرم Snapdragon، واحد پردازش عصبی (NPU) است که مایکروسافت آن را برای ویژگیهای هوشمند (AI) در ویندوز ۱۱ به کار میبرد (مانند ماتکردن پسزمینه، تصحیح نگاه در تماس ویدیویی، جداسازی صدا و دستیار هوشمند جدید ویندوز Copilot AI). Surface Pro 11 یکی از اولین رایانههای برچسبخورده به عنوان «Copilot+» مایکروسافت با تمرکز روی هوش مصنوعی است tomsguide.com. تراشه M2 اپل نیز دارای موتور عصبی است که برای یادگیری ماشین روی دستگاه در اپلیکیشنها (مثلاً دستهبندی عکسها، درخواستهای Siri و غیره) استفاده میشود، اما اپل دستیار هوشمند مشابه Copilot را در iPadOS ارائه نکرده است – بنابراین سود عملی NPUها ممکن است در سالهای آینده در Surface بیشتری آشکار شود.
از نظر حافظه و ذخیرهسازی، سرفیس پرو ۱۱ در سطح پایه واقعاً برتری دارد: ۱۶ گیگابایت رم استاندارد (LPDDR5X)، که توسط منتقدان بهعنوان رویکردی آیندهنگرانه مورد تحسین قرار گرفته است theverge.com. شما میتوانید تا ۳۲ گیگابایت رم در مدل بالاتر انتخاب کنید که اگر برنامههای سنگین ویندوزی یا ماشین مجازی زیادی اجرا میکنید مفید است. حافظه داخلی به صورت SSD با ظرفیتهای ۲۵۶ یا ۵۱۲ گیگابایت عرضه میشود (و تا ۱ ترابایت در کانفیگهای ۲۰۰۰ دلاری) tomsguide.com. اینها از نوع درایوهای M.2 2230 هستند که قابلیت تعویض فیزیکی دارند – امری نادر در تبلتها. در مقابل، حافظه آیپد پرو (هر چند بسیار سریع است) اصلاً امکان ارتقای داخلی ندارد (اگرچه میتوانید از طریق پورت Thunderbolt آیپد، هارد اکسترنال وصل کنید). همچنین اتصالهای سرفیس بیشتر است: دو پورت USB-C (با قابلیت USB4/Thunderbolt 4) دارد، پس میتوانید بدون محدودیت لوازم جانبی و نمایشگر وصل کنید و همچنین پورت Surface Connect را برای شارژ/داک شدن حفظ کرده (که میتواند کمک کند تا یک USB-C همیشه آزاد باشد). آیپد پرو فقط یک پورت USB-C/Thunderbolt دارد که همزمان شارژ، دیتا و تصویر را مدیریت میکند – چندکاره اما به تعداد محدود است و اغلب برای کار با چند وسیله جانبی به هاب یا آداپتور نیاز دارید.وقتی صحبت از عملکرد در دنیای واقعی میشود: وظایف بهرهوری (وبگردی، برنامههای آفیس، ایمیل، تماس تصویری) توسط هر دو دستگاه به راحتی انجام میشود. آیپد در باز کردن برنامهها و جابجایی بین چند برنامه بسیار سریع عمل میکند و سرفیس هم اکنون حتی با ۱۲ تب کروم و چند برنامه باز، به لطف رم ۱۶ گیگابایتی و چیپ بهبود یافته، سریع حس میشود. در وظایف گرافیکی، مثل ویرایش عکس یا خروجی گرفتن ویدئو، شاید M2 آیپد برتری داشته باشد چون GPU قویتر و برنامههای بسیار بهینه مانند LumaFusion یا Affinity Photo روی iPadOS دارد. سرفیس میتواند نسخه کامل Adobe Photoshop و حتی Premiere Pro را اجرا کند (که حالا نسخههای سازگار با ARM دارند یا بزودی خواهند داشت)، پس برای کارهای خلاقانه هم کم نمیآورد – فقط توجه داشته باشید برخی برنامههای حرفهای روی ویندوز ممکن است هنوز روی حالت شبیهسازی x86 اجرا شوند اگر برای ARM بهینه نشده باشند که روی عملکرد تأثیرگذار است. خبر خوب اینکه مایکروسافت و کوالکام شبیهسازی را بسیار بهبود دادهاند – حتی برنامههای قدیمی ۶۴ بیتی هم اجرا میشوند و «همچنین میتواند به راحتی برنامههای قدیمی را شبیهسازی کند» notebookcheck.net. البته هنوز برخی برنامههای سنگین قدیمی یا بازیها ممکن است بر روی شبیهسازی به اندازه لپتاپ x86 مشابه سریع اجرا نشوند.در مورد بازی صحبت کنیم: هیچیک از این دستگاهها یک سیستم مخصوص بازی نیستند، اما هرکدام قابلیتهای متفاوتی برای بازی دارند. آیپد پرو با چیپ M2 میتواند کتابخانه گستردهای از بازیهای iPadOS (شامل عناوین Apple Arcade و پورتهای کنسولی مانند Genshin Impact) را بسیار روان اجرا کند که این به خاطر GPU قوی آن است. البته نمیتواند بازیهایی که فقط برای PC هستند را اجرا کند، اما سرویسهای استریم بازی (Xbox Cloud Gaming، Stadia (خدابیامرز)، GeForce Now و غیره) از طریق اپلیکیشن یا وب در دسترساند و تجربه با کنترلر بلوتوثی رضایتبخش است. سرفیس پرو 11 از لحاظ فنی میتواند بازیهای ویندوز را اجرا کند، اما به خاطر محدودیت ARM بسیاری از بازیهای قدیمیتر یا بازیهایی با محافظت ضد تقلب اجرا نمیشوند. بازیهای مستقل سبک یا عناوینی از Microsoft Store که از ARM پشتیبانی میکنند اجرا خواهند شد و GPU آدرنو قادر است بازیهای سهبعدی کمتقاضاتر را در تنظیمات پایین/متوسط مدیریت کند. همچنین برای بازی ابری یا استریم از Xbox/PC بسیار مناسب است. به طور خلاصه، گیمرهای تفننی احتمالاً به خاطر کتابخانه غنی بازیهای بومی آیپد را انتخاب میکنند، در حالی که کسانی که بازیهای PC میخواهند شاید بهتر باشد سراغ دستگاه دیگری بروند – البته جالب است که سرفیس پرو 11 حداقل توانایی تلاش برای پر کردن این نقش را دارد، چیزی که مدلهای قبلی ARM سرفیس با آن مشکل داشتند.
در مجموع، هم آیپد پرو M2 و هم سرفیس پرو 11 مجهز به اسنپدراگون عملکردی بسیار سریع و چشمگیر برای فرمفاکتور خود ارائه میدهند. اپل همچنان در وظایف سنگین مبتنی بر GPU و این حقیقت که نرمافزاری کاملاً متناسب با سختافزارش دارد، برتری خود را حفظ کرده. اما مایکروسافت فاصله را کمتر کرده – عملکرد CPU سرفیس بالاخره در همان سطح قرار گرفته و کارهای معمولی دفتری یا وب اصلاً آن را کند نمیکند. در واقع، در حالت چند هستهای، شاید اسنپدراگون ۱۲ هستهای حتی در بنچمارکها از M2 پیشی بگیرد، هرچند اپل ممکن است در سرعت تک هستهای برنده باشد. از نظر تجربهای، تقریباً هیچ تاخیری در استفاده روزمره از هیچیک از دستگاهها احساس نخواهید کرد. تفاوت اصلی دیگر فقط سرعت خام نیست، بلکه این است که نرمافزار هر دستگاه چقدر مؤثر میتواند از این سرعت استفاده کند – که ما را به تفاوتهای نرمافزاری و اکوسیستمی میرساند.
نرمافزار و سیستم عامل
تفاوت فلسفی بین این دو محصول بیش از همه در نرمافزار آنها نمود پیدا میکند. آیپد پرو با iPadOS کار میکند، یک سیستمعامل موبایلی مبتنی بر iOS، در حالی که سرفیس پرو 11 از ویندوز 11 کامل (نسخه ARM) که یک سیستمعامل دسکتاپ است استفاده میکند. این موضوع منجر به تجربه و قابلیتهای کاملاً متفاوتی برای کاربر میشود که هرکدام مزایا و معایب خود را دارند.
آیپد او اس (در زمان معرفی M2، آیپد او اس ۱۶ بود؛ قابل ارتقاء است – تا سال ۲۰۲۵، آیپد او اس ۱۸ آخرین نسخه است apple.com) بر پایهی ورودی لمسی و سادگی طراحی شده است. این سیستم برای استفاده روی تبلت بسیار شهودی است – کارهایی مثل سوایپ کردن، حرکات چندلمسی، و ورودی با قلم بسیار طبیعی به نظر میرسد. رابط کاربری آن ساده است: یک شبکه از اپلیکیشنها، چندوظیفگی با صفحه تقسیمشده (دو اپ کنار هم بعلاوه یک پنجره شناور) و قابلیت جدید مدیریت صحنه (Stage Manager) که امکان داشتن پنجرههای قابل تغییر اندازه روی هم (تا ۴ پنجره روی صفحه، بعلاوه یک مانیتور خارجی با مجموعه خودش) را میدهد. با اینکه اپل ویژگیهای بیشتری مشابه دسکتاپ به آیپد او اس اضافه کرده، اما همچنان از لحاظ بنیادی محدودتر از مک او اس یا ویندوز است. برای مثال، فقط میتوانید تعداد محدودی اپ را همزمان روی صفحه اجرا کنید، به همان سطح دسترسی به فایلها نمیرسید (اپلیکیشن فایلها ایزوله است) و بسیاری از اپلیکیشنهای حرفهای یا غایباند یا نسخههای محدودشده دارند. این همان معاوضه مشهور آیپد است: سختافزار در سطح لپتاپ است، اما نرمافزار آن را در قاب تبلتی محدود نگه میدارد. همانطور که The Verge گفته، اپل با تحمیل یک سیستم عامل سادهشده بر آن، باعث شده این دستگاه فوققابل حمل و فوققدرتمند به رایانهی کامل مورد انتظار بسیاری از کاربران تبدیل نشود theverge.com theverge.com. با این حال، آیپد او اس بهینهسازیها و اکوسیستم اپلیکیشن ویژه لمس را ارائه میدهد. اپ استور مجموعهای غنی از اپهای باکیفیت تبلت دارد – از اپهای هنری مثل Procreate، تا تولید موسیقی مثل GarageBand یا BeatMaker، و همچنین مجموعه افیس مایکروسافت و نرمافزارهای موبایل ادوبی – که اغلب دارای رابط کاربری لمسی هستند که روی دسکتاپ پیدا نمیکنید. مثلاً بسیاری از هنرمندان آیپد پرو را ترجیح میدهند چون اپهایی مثل Procreate یا Affinity Designer برای آیپد مختص قلم و لمس ساخته شدهاند، در حالیکه استفاده از Adobe Photoshop روی رایانههای لمسی میتواند با کنترلهای کوچک آن کُند و دست و پاگیر باشد (هرچند ادوبی اکنون Fresco و برخی اپهای لمسی را برای ویندوز هم دارد). پایداری و بهینهسازی در آیپد او اس عالی است؛ خاموشی یا کندی به ندرت رخ میدهد و مصرف باتری بهدقت توسط سیستم مدیریت میشود. اما زمانی که تلاش کنید از محدودیتهای آیپد او اس فراتر بروید، ممکن است با محدودیتهای آزاردهندهای مواجه شوید – مثلا عدم پشتیبانی از اجرای مداوم اپها در پسزمینه، عدم امکان نصب آزادانه نرمافزار خارج از اپ استور (مگر با استفاده از برنامه سازمانی یا آمدن تغییرات sideloading جدید)، و سفارشیسازی محدودتر رابط کاربری نسبت به رایانه شخصی.
در مقابل، ویندوز ۱۱ روی ARM یک ویندوز ۱۱ کامل است. این بدان معناست که سرفیس پرو ۱۱ اساساً میتواند هر کاری را که یک لپتاپ ویندوز ۱۱ انجام میدهد (بهجز آن مسائل مربوط به سازگاری برنامهها که با گذشت زمان در حال کاهش هستند) انجام دهد. شما دسکتاپ آشنا، منوی استارت، نوار وظیفه و امکان اجرای هر تعداد پنجره و برنامه همپوشان را که سختافزار پشتیبانی میکند در اختیار دارید. چندوظیفگی بسیار قوی است – میتوانید دهها برنامه را باز نگه دارید، چند دسکتاپ مجازی داشته باشید و واقعاً مثل هر رایانه شخصی دیگری با روندهای کاری پیچیده (چندین پنجره برنامه به اضافه یک مرورگر و یک ترمینال و غیره) کار کنید. سرفیس پرو ۱۱ «قدرت یک لپتاپ ویندوزی را دارد» و مهمتر از همه، مجبور نیستید بین برنامه «حالت تبلت» و برنامه «حالت دسکتاپ» یکی را انتخاب کنید – حالا همه چیز یک محیط واحد است و ویندوز با توجه به لمس، رابط کاربریاش را کمی تنظیم میکند (اهداف بزرگتر برای لمس، بالا آمدن خودکار کیبورد روی صفحه و غیره، زمانی که صفحهکلید متصل نیست). اما سازگاری کلید واژه است – ویندوز ۱۱ یک سیستم عامل لمسی از ابتدا ساخته شده نیست؛ بلکه همچنان میراث طراحی مبتنی بر کیبورد و ماوس را با خود دارد. این یعنی گرچه میتوانید از سرفیس تنها به عنوان یک تبلت (با استفاده از انگشت یا قلم برای زدن منوها، تایپ با کیبورد روی صفحه و غیره) استفاده کنید، اما این تجربه به اندازه آیپد بیوقفه نیست. دکمههای کوچک «X» یا آیتمهای منو در برنامههای قدیمیتر میتوانند برای لمس دقیق دشوارتر باشند، کیبورد روی صفحه در همه برنامهها به شکلی روانتر پنجره را جابجا نمیکند و بسیاری از برنامههای ویندوز برای نمایش در تبلت بهینه نشدهاند. البته مایکروسافت مجموعه عظیمی از برنامهها ارائه میدهد – تقریباً هر برنامه رایانه شخصی که وجود دارد – که این یک مزیت بزرگ است. میتوانید نرمافزار را از وب نصب کنید، نسخه کامل آفیس (نسخه دسکتاپ با همه امکانات)، نرمافزارهای توسعه، نرمافزارهای سازمانی مخصوص رایانه، فتوشاپ/لایتروم کامل و هر چیز دیگری را اجرا کنید. برای کسی که محیط بیکم و کاست برای کار نیاز دارد، سرفیس برتری واضحی دارد. واقعاً میتواند جایگزین لپتاپ شود چون از نظر سیستم عامل واقعاً همان لپتاپ است. و با توان جدید ARM، مایکروسافت شبیهسازی برنامههای x86 را بهبود داده است تا جایی که حتی بسیاری از بازیها و برنامههای پیشرفته به صورت قابل قبول اجرا میشوند notebookcheck.net. با این وجود، همه برنامهها بهینه نشدهاند – مثلاً برخی برنامههای Adobe و بسیاری از نرمافزارهای تخصصی هنوز نسخه بومی ARM را عرضه نکردهاند. اجرای اینها در حالت شبیهسازی میتواند باعث کاهش عملکرد یا مصرف بیشتر باتری شود و برخی اصلاً اجرا نشوند اگر از درایورها یا کدهای ۳۲ بیتی قدیمی استفاده کنند. این چیزی است که پیشگامان ویندوز روی ARM باید مدنظر داشته باشند، هرچند اوضاع به تدریج در حال بهتر شدن است (مایکروسافت با شرکای نرمافزاری برای برنامههای بومی ARM همکاری کرده، و حتی بدون آنها، The Verge دریافته که «اکثر برنامهها» روی سرفیس پرو ۱۱ به خوبی اجرا میشوند theverge.com).
وقتی صحبت از نرمافزارها و ویژگیهای اختصاصی تبلت میشود، آیپد هنوز برتری دارد. برای مثال، ناوبری با ژست حرکتی سرتاسری در آیپد (کشیدن به بالا برای رفتن به خانه، کشیدن و نگه داشتن برای چندوظیفگی و غیره) بسیار روان است. ویندوز 11 ژستهایی افزوده است (مانند کشیدن سه انگشت برای نمایش تسکویو)، اما آنها چندان طبیعی نیستند. صفحه اصلی تبلت در آیپد با آیکونها و ویجتهایش در یک دستگاه لمسی بسیار طبیعیتر از دسکتاپ ویندوز با آیکونهای کوچک به نظر میرسد. البته، پیشرفتهای حالت تبلت در ویندوز 11 – مانند فاصلهگذاری بیشتر بین آیکونهای تسکبار و افزودن ژستهای لمسی – باعث شده در حرکت، قابل استفادهتر از نسخههای قدیمی ویندوز باشد. یک امتیاز دیگر برای iPadOS، اکوسیستم اپلیکیشنها و بازیهای بهینهشده برای تبلت است. برنامههای آیپد ملزم به پشتیبانی از لمس هستند و اغلب خود را با اندازههای مختلف صفحه تطبیق میدهند، در حالی که بسیاری از برنامههای ویندوز، حداقل یک صفحه نمایش لپتاپی و ورودی دقیق را فرض میکنند. فروشگاه مایکروسافت چند اپلیکیشن UWP یا PWA را دارد که لمسیتر هستند (و اکنون به طور تئوری میتوانید برنامههای اندرویدی را از طریق فروشگاه آمازون روی ویندوز 11 اجرا کنید که به برخی برنامههای موبایل دسترسی میدهد)، اما هنوز فاصله زیادی با مجموعه برگزیده و مبتنی بر لمس اپ استور آیپد دارد.بهرهوری در حرکت در هر دو قابل دستیابی است، اما به روشهای مختلف. با آیپد پرو، ممکن است از ترکیبی از برنامههای بومی آیپد (مثلاً آفیس مایکروسافت برای آیپد، که سادهشده اما قابل قبول است، یا مجموعه iWork اپل) و شاید اتصال از راه دور به یک رایانه برای وظایف سنگینتر استفاده کنید. با سرفیس، به سادگی همه برنامهها را بهصورت محلی اجرا میکنید. اگر گردش کار شما به نرمافزاری بسیار خاص وابسته است (نرمافزار سفارشی سازمانی، ابزارهای توسعه مانند Visual Studio، ماکروهای پیشرفته اکسل و غیره)، سرفیس پرو 11 این نیازها را برآورده میکند و آیپد به احتمال زیاد نه. از سوی دیگر، اگر روند کارتان بیشتر شامل وظایف خلاقانه مانند طراحی، ویرایش ویدیو با کنترلهای لمسی شهودی، خواندن و حاشیهنویسی فایلهای PDF و غیره باشد، بسیاری افراد محیط آیپد پرو را دلپذیرتر و متمرکزتر مییابند.یکی از نقلقولهای جالب از ناتان ادواردز از سایت The Verge که سرفیس پرو 11 را به عنوان دستگاه اصلی خود امتحان کرده بود: «آیپد یک تبلت بسیار، بسیار بهتر است» theverge.com، او بیان کرد، در حالی که به برتری سرفیس نیز اشاره کرد که از یک لپتاپ یا تبلت به تنهایی انعطافپذیرتر است. این احساسی را که اغلب شنیده میشود خلاصه میکند: آیپد به عنوان تبلت بیرقیب است و سرفیس سعی میکند هم تبلت و هم رایانه شخصی باشد. در واقع، اگر صرفاً به استفاده روی مبل یا یادداشتبرداری دستی فکر کنید، سرفیس هنوز بهترین تبلت نیست – زیرا ویندوز برای این سناریوها بهینه نشده و حتی چیزهای سادهای مانند چرخش واکنشپذیر یا بازیها/اپهای مناسب تبلت در فروشگاه چندان رایج نیستند. اما بهای آن، توانمندی است. سرفیس پرو 11 با ویندوز 11، همانطور که TechRadar میگوید، «یک سیستم عامل کاملاً کاربردی» را در قالب تبلت ارائه میدهد techradar.com، در حالی که iPadOS آیپد، با وجود تمام نقاط قوتش، «نمیتواند با سختافزار همگام شود» در زمینه آزاد کردن تمام پتانسیلش theverge.com.یکپارچگی اکوسیستم نیز متفاوت است. اگر شما کاملاً در اکوسیستم اپل هستید (آیفون، مک، اپل واچ و غیره)، آیپد پرو یک همبازی فوقالعاده است – میتوانید کارهایی مانند کنترل جهانی (استفاده از یک کیبورد/ماوس بین مک و آیپد)، ایردراپ سریع فایلها، دریافت پیامهای آیمسیج، فیستایم، همگامسازی با iCloud Drive، Sidecar (استفاده از آیپد به عنوان صفحهنمایش دوم برای مک) و موارد دیگر را انجام دهید. اکوسیستم مایکروسافت بیشتر حول ویندوز و آفیس/واندرایو میچرخد؛ در حالی که میتوانید مروگر Edge یا Chrome را همگام کنید و با استفاده از واندرایو به فایلهای خود دسترسی داشته باشید، اما این تجربه چنددستگاهی به اندازه اکوسیستم اپل یکپارچه نیست، مگر اینکه تلفن همراه شما ویندوزفون باشد (که دیگر وجود ندارد). با این حال، اپلیکیشن Phone Link ویندوز ۱۱ حالا به کاربران اندروید (به ویژه گوشیهای سامسونگ) اجازه میدهد پیامکها، اعلانها را دریافت کنند و حتی برنامههای گوشی را روی سرفیس اجرا نمایند – این یک یکپارچگی خوب است، اما هنوز یک پله عقبتر از ویژگیهای تداومی اپل قرار دارد. از طرف دیگر، سرفیس (از آنجا که ویندوز است) در محیطهای شرکتی/آیتی با Azure Active Directory، شبکههای دامینی، مرورگرهای کامل دسکتاپ برای هر نوع وباپ و غیره بهخوبی یکپارچه میشود که برای برخی کاربران حرفهای میتواند مهم باشد.
خلاصه اینکه، آیپد پرو تجربهای صیقلیتر و کاملتر به عنوان تبلت ارائه میدهد و سرفیس پرو ۱۱ تجربهای قدرتمندتر مانند کامپیوتر دارد. اگر به دستگاهی نیاز دارید که در درجه اول یک تبلت باشد اما بتواند امور کامپیوتری سبکی را هم انجام دهد، آیپد واقعاً دوستداشتنی است. اگر به رایانهای نیاز دارید که گاهی اوقات بتواند نقش تبلت را هم بازی کند، سرفیس حالا سرانجام این امکان را بدون فدا کردن عملکرد، در یک دستگاه به شما میدهد. انتخاب شما بستگی به این دارد که سادگی و اپلیکیشنهای بهینهشده برای لمس (iPadOS) یا انعطافپذیری و پشتیبانی از برنامههای قدیمی (Windows 11) را در اولویت قرار میدهید یا نه. هیچکدام اشتباه نیستند – فقط راهحلهای بسیار متفاوتی دارند. بسیاری از بررسیکنندگان اشاره کردهاند که اپل و مایکروسافت اساساً از دو نقطه مقابل به «آینده رایانش» نزدیک شدهاند: اپل با یک سیستم عامل موبایلی شروع کرده و قابلیتهای حرفهای را افزوده، در حالی که مایکروسافت از یک سیستم عامل دسکتاپ آغاز کرده و سعی داشته آن را برای سختافزارهای موبایل سازگار کند. حالا هر دو در سال ۲۰۲۵ تا حد زیادی به نقطه میانی رسیدهاند و برای کاربران دو نگاه جذاب از یک تبلت همهکاره ارائه کردهاند.
عمر باتری و شارژدهی
با وجود سختافزار قدرتمند داخلی، هم آیپد پرو M2 و هم سرفیس پرو ۱۱ موفق شدهاند در استفاده معمول، شارژدهی یکروزه ارائه دهند – هرچند نحوه دستیابی به این هدف و مدت زمان شارژدهی واقعی بسته به نوع کاربری میتواند متفاوت باشد.
اپل برای آیپد پرو شارژ کامل را ۱۰ ساعت وبگردی یا پخش ویدیو روی وایفای اعلام کرده است apple.com (و حدود ۹ ساعت اگر از داده همراه استفاده کنید). در استفاده واقعی، اغلب ۸ تا ۱۰ ساعت کارکرد فعال برای مدل ۱۲.۹ اینچی گزارش شده است – که در بسیاری از موارد برای یک روز کامل کاری یا کلاس کافیست. قابل توجه است که اپل این ادعای ۱۰ ساعت را سالهاست برای آیپدها حفظ کرده و بهرهوری انرژی تراشه M2 هم به حفظ آن کمک میکند، با وجود افزایش کارایی. در آزمایشهای The Verge، عمر باتری آیپد M2 «تقریباً یکسان» با مدل M1 بود theverge.com، یعنی تراشه جدید تأثیری نداشته است – آیپد میتواند برای مدتهای طولانی بدون استفاده باشد و فقط مقدار اندکی باتری مصرف کند و هنگام نیاز به سرعت برای وظایف مختلف آماده شود. آیپداواس به شدت برنامهها را زمانی که استفاده نمیشوند به حالت کممصرف میبرد که باعث زمان استندبای عالی میشود. شما میتوانید آیپد پرو را چند روز در کیف خود روی استندبای بگذارید و وقتی برگردید هنوز مقدار زیادی باتری دارد که برای تبلتی آماده به کار یک مزیت بزرگ است.
سرفیس پرو ۱۱، به لطف پلتفرم اسنپدراگون مبتنی بر ARM خود، بالاخره عمر باتری واقعاً خوبی برای سرفیس ارائه میدهد. مایکروسافت حدود ۱۰ ساعت استفاده معمولی (مانند وب، آفیس و غیره) و تا ۱۳–۱۵ ساعت برای پخش ویدیو در مدل وایفای ادعا کرده است tomsguide.com. بررسیکنندگان از عمر باتری آن شگفتزده شدند: TechRadar آن را «عمر باتری باور نکردنی (برای ویندوز)» نامید techradar.com و دیگران اشاره کردند که به راحتی از مدلهای سرفیس پرو مبتنی بر اینتل سالهای قبل بیشتر دوام میآورد. در یک بررسی، سرفیس پرو ۱۱ با اسنپدراگون X Elite نزدیک به ۱۳ ساعت در تست باتری مرور وب دوام آورد tomsguide.com – که با آیپد تقریباً برابر است و برای مایکروسافت یک برد بزرگ شمرده میشود. لازم به ذکر است که عمر باتری سرفیس بیشتر به نوع برنامههایی که استفاده میکنید بستگی دارد. برنامههای ARM بومی و وبگردی بسیار کممصرف هستند، اما اجرای برنامه x86 به صورت شبیهسازی یا وظایف سنگین (کامپایل کد، رندر سهبعدی و غیره) انرژی بیشتری میخواهند و زمان عمر باتری را کم میکنند. تحلیل PCWorld نشان داد که تحت بارهای غیربهینه، اسنپدراگون برق بیشتری مصرف میکند و «برای عملکرد بیشتر، عمر باتری را قربانی میکند» تا کم نیاورد notebookcheck.net. اما برای وظایف روزمره، میتوانید یک روز کاری کامل را از سرفیس پرو ۱۱ انتظار داشته باشید. این دستگاه همچنین مدیریت هوشمند باتری و استندبای متصل بهبود یافته دارد، اگرچه ویندوز هنوز در حالت بیکار به اندازه آیپداواس کممصرف نیست. اگر سرفیس را در حالت خواب در کیفتان بگذارید، شاید کمی سریعتر از آیپد باتری خالی کند (هرچند خیلی بهتر از سرفیسهای قدیمیتر است که در استندبای سریع شارژ کم میکردند).
هر دو دستگاه از طریق USB-C Power Delivery شارژ میشوند. آیپد پرو تا حدود ~33 وات شارژ سریع را پشتیبانی میکند (اگر از شارژر با وات بالاتر نسبت به آداپتور 20 واتی همراه استفاده کنید، سریعتر شارژ میشود). سرفیس پرو ۱۱ میتواند هم از طریق درگاه Surface Connect (با شارژر همراه که یک پورت USB-A اضافی روی آداپتور دارد) و هم از طریق USB-C PD شارژ شود. سرعت شارژ در سرفیس هم در محدوده ۶۰ وات با شارژر اصلی است و باتری حدود ۳۹ وات ساعتی آن را طی چند ساعت پر میکند. هیچکدام از این دو، باتری قابل تعویض ندارند (به جز SSD ماژولار روی سرفیس)، و هیچکدام از امکاناتی مانند شارژ بیسیم پشتیبانی نمیکنند (شارژ بیسیم تبلت با این ابعاد فعلا امری رایج نیست).
یکی از مزایای طراحی دو پورتی سرفیس این است که میتوانید از یک پورت USB-C آن را شارژ کنید و همزمان خروجی تصویر یا دسترسی به لوازم جانبی را از پورت دیگر داشته باشید؛ در حالی که آیپد با یک پورت، اگر بخواهید همزمان شارژ و استفاده از لوازم جانبی داشته باشید، نیاز به یک هاب دارد. با این وجود، عمر باتری عالی و حالت استندبای آیپد باعث میشود بسیاری از کاربران آن را فقط شبها شارژ کنند و تمام روز بدون اتصال به برق از آن استفاده نمایند.
در عمل، هم آیپد پرو و هم سرفیس پرو شما را برای یک پرواز طولانی بینقارهای در پخش فیلم یا یک روز کامل یادداشتبرداری و وبگردی، بدون نگرانی از یافتن پریز برق همراهی میکنند. آیپد ممکن است همچنان در استفاده کم/استندبای، کمی برتری داشته باشد – مثلاً اگر بیشتر به صورت منقطع استفاده شود، آیپد میتواند شارژ را برای چند روز نگه دارد، در حالی که سرفیس که رفتاری شبیه لپتاپ دارد، ممکن است هر شب پس از یک روز کاری نیاز به شارژ داشته باشد. اما همین که امکان مقایسه آنها وجود دارد نشاندهنده پیشرفت چشمگیر مایکروسافت است؛ همانطور که یکی از بررسیها اشاره کرده، «چیپهای Snapdragon X Elite و Plus فوقالعاده سریع هستند [و] عمر باتری قابلتوجه» در سرفیس پرو ۱۱ بالاخره آن را به یک رایانه همراه بیمصالحه تبدیل کرده است engadget.com.
لوازم جانبی و قابلیت توسعه (کیبورد، قلم، و غیره)
هم اپل و هم مایکروسافت اکوسیستمی از لوازم جانبی حرفهای برای این تبلتهای پیشرفته ارائه میدهند – به ویژه کاورهای کیبورد و قلم استایلوس – که آنها را به دستگاههایی با قابلیت کامل و ۲ در ۱ بدل میکند. با این حال، شیوه طراحی و توانایی این لوازم جانبی تفاوتهایی با هم دارند.
کیبوردها: راهحل رسمی اپل مجیک کیبورد (برای آیپد پرو) است؛ یک قاب فولیو همراه با کیبورد و ترکپد که به صورت مغناطیسی به اتصال هوشمند آیپد وصل میشود و آیپد را به شکل معلق و با زاویهای ثابت بالای دکمهها نگه میدارد. تجربه تایپ بسیار مطلوبی با دکمههای نورانی و ترکپد چندلمسی روان که با پشتیبانی نشانگر آیپد او.اس کاملاً هماهنگ است، ارائه میدهد. این عملا آیپد را به یک لپتاپ کوچک تبدیل میکند، هرچند با زاویه دید نسبتاً محدود و بدون ردیف کلیدهای عملکردی (در مدل قدیمیتر مجیک کیبورد؛ اما در نسخه ۲۰۲۴ مجیک کیبورد برای آیپد پرو ردیف کلید عملکردی اضافه شده اما کیبورد آیپد M2 فاقد آن است). مجیک کیبورد اپل همچنین قیمت زیادی (~۲۹۹ تا ۳۴۹ دلار) دارد و وزن قابل توجهی اضافه میکند – آیپد ۱۲.۹ اینچ همراه با مجیک کیبورد حتی از مکبوک ایر سنگینتر میشود. اپل همچنین اسمارت کیبورد فولیو سبکتر (بدون ترکپد و با کلیدهای پارچهای) و گزینههایی از شرکتهایی چون لاجیتک را ارائه میدهد. با این حال، برای مقایسه عادلانه، مجیک کیبورد اپل و سیگنچر تایپ کاورهای مایکروسافت معادل یکدیگر هستند.
کیبورد مایکروسافت برای سرفیس پرو ۱۱ تکامل یافته است. گزینه پریمیوم جدید، کیبورد سرفیس پرو فلکس است که همزمان با پرو ۱۱ معرفی شد. این کیبورد مانند تایپ کاورهای قبلی از طریق پینهای پوگو در پایین متصل میشود، اما همچنین دارای بلوتوث است تا حتی هنگام جدا شدن نیز متصل بماند theverge.com. این یک تغییر بزرگ برای انعطافپذیری است – شما میتوانید کیبورد را جدا کرده و همچنان از راه دور تایپ کنید (عالی برای ارائهها یا صرفاً زمانی که میخواهید کیبورد را هنگام داک بودن یا در حالت پایه نقاشی کنار بگذارید). انتقال بین حالت سیمی و بیسیم کاملاً بیوقفه انجام میشود theverge.com. کیبورد فلکس همچنان ویژگی شاخص سرفیس یعنی بالا آمدن مغناطیسی در زاویهای در مقابل نمایشگر (برای زاویه تایپ به سبک لپتاپ) را حفظ کرده است – البته حالا، وقتی آن را جدا میکنید، همچنان به عنوان یک کیبورد بلوتوث به صورت صاف کار میکند. همچنین تاچپد هپتیک داخلی و کلیدهای دارای نور پسزمینه دارد. تجربه تایپ و کیفیت ترکپد در کیبوردهای سرفیس طی نسلهای اخیر پیوسته خوب بوده و منتقدان کیبورد جدید را “(تقریباً) بینقص” توصیف کردهاند techradar.com. یک نکته: این کیبورد بسیار گرانقیمت است – حدود ۳۴۹ دلار به صورت جداگانه یا ۴۴۹ دلار به همراه Slim Pen 2 tomsguide.com. مایکروسافت همچنین کیبورد سیگنیچر ارزانتری را ارائه میدهد (بدون امکانات بیسیم خاص یا بدون قلم در بسته) که کمی ارزانتر بوده و شبیه تایپ کاور قبلی است. به هر حال، برای تجربه کامل لپتاپ باید هزینه کیبورد را هم برای آیپد و هم سرفیس در نظر بگیرید، چراکه هیچکدام از ابتدا کیبورد ندارند. (و برخلاف بعضی لپتاپها، این کیبوردهای تبلتی کاملاً مانند یک لپتاپ سختافزاری روی پای شما قرار نمیگیرند – البته سرفیس با پایه نگهدارنده و Magic Keyboard محکم آیپد، هر دو روی پا قابل استفاده هستند، اما سرفیس ممکن است کمی دستوپاگیر باشد چون پایهاش روی پا قرار میگیرد، و طراحی سنگینتر آیپد اگر روی سطح صاف نباشد میتواند لرزان باشد.)
استایلوس/قلم: برای کارهای خلاقانه، یادداشتبرداری و مسیریابی، هر دو دستگاه از استایلوس فعال پشتیبانی میکنند. Apple Pencil (نسل دوم) انتخاب اصلی برای آیپد پرو است. این قلم به صورت مغناطیسی به کنار آیپد متصل میشود تا جفت شود، شارژ شود و ذخیره گردد – فوقالعاده راحت. با اسکن سریع صفحه نمایش آیپد پرو و فناوری اپل، این قلم به تاخیر بسیار کم (~۹ میلیثانیه) و حس طبیعی دست مییابد. پشتیبانی از حساسیت به فشار، شیب و ژست دو بار ضربه زدن روی بدنه (مثلاً برای تعویض ابزارها) را دارد. آیپد پرو M2 یک ویژگی “هاور” معرفی کرد که به قلم اجازه میدهد تا از فاصله تقریبی ۱۲ میلیمتر بالای صفحه تشخیص داده شود و یک نشانگر یا پیشنمایش را نمایش دهد – این موضوع برای طراحی دقیق و تعاملات UI مفید است theverge.com theverge.com. هنرمندان و یادداشتبرداران به طور گستردهای Apple Pencil را یکی از بهترین تجربههای استایلوس در هر دستگاهی میدانند. این قلم در واقع تا حد امکان به حس قلم بر روی کاغذ نزدیک است؛ با حرکتی روان اما کنترلشده روی شیشه (که برخی برای حس اصطکاک بیشتر از محافظ صفحه مات استفاده میکنند).
همتای مایکروسافت Surface Slim Pen 2 است. این قلم مسطح و شبیه چوب، به صورت مغناطیسی متصل و در شیاری روی صفحهکلید شارژ و ذخیره میشود (در کیبورد Signature/Flex یک شیار اختصاصی کنار لولا برای قلم وجود دارد). Slim Pen 2 نیز تاخیر بسیار کم و دقت بالایی را ارائه میدهد – مایکروسافت حتی بازخورد لمسی را هم به این قلم افزوده است. با برخی برنامهها در Surface، قلم میتواند کمی ارتعاش “خشخش” هنگام نوشتن ایجاد کند تا حس قلم روی کاغذ را تقلید کند. این ترفند جالبی است که بسیاری معتقدند واقعاً به حس لمسی هنگام طراحی یا دستنویسی اضافه میکند. این قلم یک دکمه قابل برنامهریزی در کنار و یک دکمه پاککن در انتها (که میتواند عملکردهایی مثل باز کردن OneNote را هم اجرا کند) دارد. نوشتن روی Surface Pro 11 به لطف نمایشگر ۱۲۰ هرتزی و پردازش سریعتر بسیار روان شده – حس نوشتن بسیار طبیعی است. یک بازبین اشاره کرد که با قدرت Snapdragon، حتی برنامههایی مثل فتوشاپ هم به ورودی قلم بسیار خوب پاسخ میدهند؛ در حالی که مدلهای قدیمی Surface با ARM کند بودند. مایکروسافت سالها تجربه در شناسایی دستخط و نرمافزارهای یادداشت (OneNote محبوب بسیاری از یادداشتبرداران است) دارد و اینجا نیز ادامه مییابد – شما میتوانید یادداشتهای دستنویس را جستجو کنید، و غیره، روی ویندوز. قابلیت Scribble اپل نیز مشابه است و به شما اجازه میدهد هر جا روی iPadOS در یک فیلد متنی بنویسید و آن را به متن تبدیل کند.
در مورد اینکه کدام قلم بهتر است، اعلام برنده واقعاً سخت است – هر دو عالی هستند. Apple Pencil ممکن است در برنامههای خلاقانه شخص ثالث پشتیبانی گستردهتری داشته باشد (به دلیل محبوبیت آیپد در میان هنرمندان) و قابلیت شیب + فشار آن برای کارهایی مانند سایهزدن یا خطاطی در برنامههایی مانند Procreate فوقالعاده است. Surface Slim Pen 2 چندان عقب نیست و برخی شکل آن را (لبهدار در مقابل قلم کاملاً گرد اپل که اگر به آیپد متصل نباشد از روی میز قل میخورد) ترجیح میدهند. بازخورد لمسی قلم Slim Pen و امکان ذخیرهسازی مطمئن در کیبورد (که وقتی Type Cover بسته باشد کاملاً محافظت میشود) نسبت به اتصال مغناطیسی کنار آیپد (که قوی است اما در کیف ممکن است قلم جدا شود) مزیت محسوب میشود. قیمت هر دو قلم در صورت خرید جداگانه حدود ۱۲۰ تا ۱۳۰ دلار است.
سایر لوازم جانبی: هر دو دستگاه از مجموعهای از لوازم جانبی پشتیبانی میکنند. آیپد پرو با داشتن پورت Thunderbolt/USB4 میتواند به درایوهای ذخیرهسازی خارجی، مانیتورهای 4K/5K، دستگاههای USB یا MIDI و غیره متصل شود. آیپد اواِس اکنون از مانیتورهای خارجی تا حد مناسبی پشتیبانی میکند (به ویژه با Stage Manager، آیپد میتواند یک نمایشگر جداگانه و توسعهیافته را بجای صرفاً آینهکردن، تا رزولوشن 6K راهاندازی کند apple.com). سرفیس پرو ۱۱ با داشتن دو پورت USB-C میتواند به طور بومی به چند مانیتور متصل شود (اغلب یکی از طریق USB-C و دیگری از طریق داک سرفیس یا به صورت زنجیرهای در صورت استفاده از مانیتور USB-C/Thunderbolt). اگر سرفیس را به یک داک Thunderbolt متصل کنید، عملاً به یک رایانه دسکتاپ با لوازم جانبی تبدیل میشود. آیپد نیز با هاب و داک کار میکند، ولی مدیریت چند نمایشگر در آیپد اواِس هنوز محدودتر است (فقط یک نمایشگر خارجی همزمان در نسخه ۱۷ آیپد اواِس، و هنوز همه اپها از صفحهنمایش اضافه به خوبی استفاده نمیکنند).
برای صدا، هیچکدام جک هدفون ندارند و باید از بلوتوث یا رابطهای صوتی USB-C/Thunderbolt استفاده کنید. سیستم چهار اسپیکر آیپد بسیار تحسین شده – صدای استریویی پخش میکند که برای یک تبلت بسیار غنی است و برای تماشای فیلم یا گوش دادن معمولی به موسیقی عالیست. سرفیس پرو ۱۱ دو اسپیکر ۲ وات استریو با پشتیبانی دالبی اتموس دارد؛ آنها هم خوب هستند (و در لبههای جلو قرار دارند) اما به دلیل اندازه کوچکتر و عدم وجود محفظه تشدید صدا، به اندازه چهارسپیکر آیپد پرو پرطنین نیستند. البته، یک بررسی اشاره کرده اسپیکرهای سرفیس “پر قدرت” و نسبت به نسلهای قبل بهبود یافتهاند notebookcheck.net، و برای تماسهای زوم یا موسیقی پسزمینه کاملاً مناسب خواهند بود.
هر دو دستگاه از صفحه کلید/ماوس خارجی از طریق بلوتوث یا USB پشتیبانی میکنند، پس میتوانید لوازم جانبی دلخواهتان را استفاده کنید. آیپد با آیپد اواِس حتی از قابلیتهایی مثل شورتکاتهای کیبورد، کلیک راست ماوس و اخیراً ژستهای ترکپد پشتیبانی میکند – اپل عملاً مدلی شبیه لپتاپ را هنگام کار با کیبورد/ماوس برای آیپد پیاده کرده. سرفیس چون مبتنی بر ویندوز است همیشه این امکانات را داشته (و حتی میتوانید با دسته ایکسباکس بازی کنید یا از لوازم جانبی تخصصی پیسی بهره ببرید).
قابلیت ارتقا نکته قابل توجهی است: SSD قابل تعویض سرفیس به شما امکان میدهد بعدها حافظه بیشتری نصب کنید (به شرط داشتن پیچگوشتی Torx کوچک برای باز کردن محفظه) و عمر دستگاه را افزایش دهید. در آیپد، هر حافظهای که بخرید همان است که دارید – هرچند میتوانید دادهها را به آیکلود یا درایو خارجی منتقل کنید. هیچکدام از این دو دستگاه امکان ارتقای رم بعد از خرید را نمیدهند.
قیمت لوازم جانبی برای هر دو بالاست. اگر یک “پکیج کامل” (تبلت + کیبورد + قلم) را جمع بزنیم:
- سرفیس پرو ۱۱ پایه (۹۹۹ دلار) + کیبورد Surface Pro Flex با قلم Slim (۴۴۹ دلار) = حدود ۱۴۴۸ دلار. گاهی بستههای تخفیفی وجود دارد یا میتوانید کیبورد غیر بلوتوث را با قیمت حدود ۲۷۹ دلار + قلم ۱۲۹ دلار تهیه کنید که مجموعاً مشابه میشود.
- آیپد پرو ۱۲.۹ پایه (۱۰۹۹ دلار) + مجیک کیبورد (۳۴۹ دلار) + اپل پنسل (۱۲۹ دلار) = حدود ۱۵۷۷ دلار. آیپد پرو ۱۱ اینچی پایه هم ۷۹۹ + ۲۹۹ + ۱۲۹ = ۱۲۲۷ دلار میشود. پس مسیر اپل برای دستگاه کلاس ۱۳ اینچ کمی گرانتر است، در حالی که برای اندازه کوچکتر اختلاف قیمت کمتر است.
در هر صورت، انتظار داشته باشید بیش از ۱۲۰۰ دلار برای کیت کامل در هر دو حالت بپردازید – اینها تنظیمات پریمیوم هستند، نه تبلتهای ارزان با لوازم جانبی بیکیفیت. با این حال، تجربه کاربری با این لوازم جانبی در هر دو مورد عالی است. فاصله واقعاً کم شده: چند سال پیش، کیبورد آیپد حتی تاچپد نداشت و قلمهای ویندوز تاخیر بیشتری داشتند – اکنون آیپد یک ترکپد عالی دارد و جوهر ویندوز تقریباً به نرمی اپل شده است. همه چیز به نحوه استفاده شما از دستگاه برمیگردد: برای دستنویسی و نقاشی سنگین، ممکن است به خاطر پشتیبانی قدرتمند برنامهها (نظیر Procreate و غیره) و تجربه سالهای طولانی اپل در ورودی قلم (از Pencil تا حتی دوران Newton) به آیپد متمایل شوید. برای تایپ سنگین و وظایف جایگزین لپتاپ، کیبورد سرفیس و امکان استفاده از هر برنامه ویندوزی (مانند VS Code برای کدنویسی با تمام کلیدهای میانبر و …)، شاید برتری داشته باشد. هر دو شرکت به وضوح خلاقان و حرفهایها را با این لوازم جانبی هدف گرفتهاند – حتی مارکز براونلی (MKBHD) درباره آیپد پرو گفته است: «به طرز مضحکی قدرتمند است تا جایی که تقریباً مهم نیست [چون] iOS هنوز همان iOS است… بهترین آیپد تا به حال. اما هنوز آیپد است.» x.com، که تأکید میکند بدون لوازم جانبی و نرمافزار مناسب، استفاده از این قدرت دشوار است. رویکرد مایکروسافت با سرفیس این است که مطمئن شود همه ابزارها (کیبورد، قلم، پورتها) را برای استفاده از قدرت آن مثل یک رایانه شخصی دارید. رویکرد اپل این است که ابزارهایی را که ارائه میدهد به صورت بهینه و یکپارچه ارائه کند (ترکپد/کیبورد آنها بسیار یکپارچه احساس میشود و قلم کاملاً با آیپد او اس ترکیب شده است).
اکوسیستم و یکپارچگی
انتخاب بین آیپد پرو و سرفیس پرو فقط مربوط به خود دستگاهها نیست، بلکه به اکوسیستمی که در آن قرار میگیرند نیز برمیگردد. اپل و مایکروسافت هر یک اکوسیستمهای پویایی (اما بسیار متفاوتی) دارند که میتوانند تجربه کار با تبلتهایشان را افزایش دهند – یا اگر قبلاً در یکی سرمایهگذاری کردهاید، ممکن است تصمیم نهایی شما را تعیین کند.
اکوسیستم اپل (آیپد پرو): اگر مک، آیفون، اپل واچ یا سایر دستگاههای اپلی دارید، آیپد پرو کاملاً یکپارچه در کنار آنها قرار میگیرد. قابلیتهای Continuity اپل امکان کارهایی مانند استفاده از آیپد به عنوان نمایشگر دوم مک (Sidecar)، کپی چیزی در آیفون و چسباندن آن روی آیپد (Universal Clipboard)، پاسخ به پیامک یا تماس تلفنی روی آیپد که به آیفون شما میرسد، و حتی استفاده از یک کیبورد/موس برای کنترل همزمان مک و آیپد در کنار هم (Universal Control) را فراهم میکنند. آیپد همچنین به همه دادههای iCloud شما – عکسها، یادداشتها، تقویمها، تبهای سافاری و غیره – دسترسی دارد و میتواند کاری که انجام میدهید را به دستگاه دیگر منتقل کند (مثلاً میتوانید نوشتن یک ایمیل را در آیپد شروع کنید و در مک ادامه دهید). برای روندهای خلاقانه، AirDrop یک مزیت بزرگ است: میتوانید ویدیوهای بزرگ یا دستهای از عکسها را از آیفون به آیپد پرو (برای ویرایش) به صورت بیسیم و سریع ارسال کنید، یا بالعکس. اگر یک عکس ProRAW را روی آیپد ویرایش کنید، فوراً در کتابخانه عکس آیفونتان از طریق iCloud بهروزرسانی میشود. اکوسیستم اپل بسیار هماهنگ است و اگر داخل آن باشید معمولاً «بدون دردسر کار میکند».
از نظر اپلیکیشن، آیپد تقریباً میتواند تمام برنامههای آیفون را اجرا کند (اغلب با رابط کاربری سازگار شده)، و بسیاری از برنامههای مک نسخه آیپد دارند که همگامسازی دادهها را انجام میدهند (مثلاً Things، Bear، فایلهای Adobe Creative Cloud). سرویسهای اپل مانند Apple Music، Apple TV+، Fitness+ و غیره همگی برنامههای عالی برای آیپد دارند. حتی بازی با دوستان از طریق Game Center نیز ادغام شده است. از طرف دیگر، ادغام خارج از قلمرو بسته اپل بسیار محدودتر است. شما میتوانید بدون مشکل از سرویسهای مایکروسافت آفیس و گوگل روی آیپد استفاده کنید، اما مثلاً کورتانا یا الکسا به شکل عمیق ادغام نمیشوند (سیری تنها دستیار موجود است)، و اتصال به دستگاههای غیر اپلی (مثل یک گوشی اندرویدی برای ارسال پیام) روی آیپد امکانپذیر نیست.
اکوسیستم مایکروسافت/ویندوز (Surface Pro): اگر شما قبلاً از رایانه ویندوزی استفاده میکنید یا اشتراک Office 365 دارید، Surface Pro به راحتی در کنار آن قرار میگیرد. برای مثال، OneDrive میتواند فایلها را بین Surface و هر رایانه دیگری (یا حتی آیفون از طریق اپ OneDrive) همگام کند. اگر از Outlook و Teams در محل کار استفاده میکنید، Surface به طور طبیعی نسخههای کامل دسکتاپ را اجرا میکند که ممکن است بهتر با سیستمهای سازمانی نسبت به نسخههای موبایل در آیپد یکپارچه شوند. ویندوز 11 همچنین با انواع سختافزارها سازگار است. میتوانید از هر وسیله USB یا بلوتوث استفاده کنید – پرینتر، اسکنر، پردازنده گرافیکی خارجی (از طریق تاندربولت)، هر چیزی که فکرش را بکنید. Surface حتی میتواند به عنوان جایگزین رایانه رومیزی، چندین نمایشگر را مدیریت کند؛ یعنی وقتی پشت میز کار هستید، میتوانید آن را با کیبورد، ماوس و مانیتور بزرگ داک کنید – شرایطی که دقیقاً مثل یک رایانه دسکتاپ ویندوزی عمل میکند.
اکوسیستم مایکروسافت شامل سرویسهایی مانند OneNote و Office میشود که بین دستگاهها همگام هستند (مثلاً OneNote روی گوشی یادداشتهای دستنویس شما را از Surface همگام میکند). و گرچه مایکروسافت دیگر گوشی نمیسازد، اما با سامسونگ و سایر شرکتهای اندرویدی برای ادغام Phone Link همکاری کرده است – یعنی روی Surface میتوانید پیامها، اعلانها و حتی اجرای اپلیکیشنهای اندرویدی را که از تلفن استریم میشوند، داشته باشید. این یکپارچگی به اندازه آیپد+آیفون عمیق نیست، اما چیزی است که اپل برای گوشی غیر آیفون اصلاً ارائه نمیدهد. اگر در اکوسیستم گوگل هستید، شاید Surface حتی سازگاری بهتری داشته باشد، چون میتوانید Chrome را با افزونههای کامل، تمام تجربه کامل Google Drive/Docs را در مرورگر دسکتاپ استفاده کنید، چیزی که روی آیپد ممکن است محدودتر باشد (اپهای گوگل برای آیپد مناسباند اما در برخی موارد به اندازه نسخه تحت وب دسکتاپ کامل نیستند).
جنبه دیگری هم وجود دارد به نام اپلیکیشنهای سبک گوشی هوشمند در مقابل اپلیکیشنهای دسکتاپ. اکوسیستم آیپد یعنی شما بسیاری از برنامههایی را دارید که برای لمس و استفاده موبایل طراحی شدهاند. اکوسیستم ویندوز به شما نرمافزارهایی را میدهد که دههها توسعه یافتهاند (و گاهی بله، رابط کاربری قدیمی دارند). مثلا اگر یک توسعهدهنده نرمافزار باشید: روی Surface میتوانید Python، Node، Git، Visual Studio Code، شاید حتی Docker (سازگار با ARM) نصب کنید – تبلت شما تبدیل به یک دستگاه توسعه میشود. در آیپد، شما باید از اپهای برنامهنویسی محدودتر یا محیطهای توسعه ابری استفاده کنید چون امکان نصب این ابزارهای سطح پایین روی iPadOS وجود ندارد. برعکس، اگر یک هنرمند دیجیتال باشید: روی آیپد Procreate را دارید که روی ویندوز وجود ندارد – نزدیکترین گزینه روی Surface شاید فتوشاپ یا برنامههای حرفهای دیگر مثل Clip Studio Paint باشند (که واقعاً قدرتمند هستند، اما بعضی هنرمندان به روانی Procreate قسم میخورند). در نتیجه، هر اکوسیستم به نیازها، مشاغل و سرگرمیهای متفاوتی پاسخ میدهد.
سازگاری چندسکویی: اگر از ترکیبی (مثلاً گوشی اندرویدی با آیپد یا آیفون با کامپیوتر ویندوزی) استفاده میکنید، باید انتخاب کنید کدام یکپارچگی برایتان مهمتر است. آیپد مستقیماً پیامکهای اندرویدی شما را نمایش نمیدهد، اما همچنان میتوانید از همه خدمات گوگل روی آن استفاده کنید. سرفیس طبیعتاً iMessage/FaceTime را بهصورت بومی اجرا نمیکند اما تقریباً تمام موارد دیگر دارای نسخه وب یا ویندوز هستند (iCloud دارای یک رابط وب پایه است و iTunes در ویندوز وجود دارد اگر به آن نیاز داشته باشید).
میتوان ماندگاری و پشتیبانی را نیز بخشی از اکوسیستم دانست. اپل معمولاً آیپدها را سالها با بهروزرسانی سیستمعامل پشتیبانی میکند – عجیب نیست که بیش از ۵ سال بهروزرسانی دریافت کنید. مایکروسافت نیز نسخههای ویندوز را مدت زمان زیادی پشتیبانی میکند اما سوال برای سرفیس پرو ۱۱ این است که آیا ویژگیهای آینده ویندوز کاملاً معماری ARM آن را پشتیبانی خواهند کرد یا نه – با توجه به تعهد مایکروسافت به ARM، احتمالاً پاسخ مثبت است و درایورها/فرمویرها به طور منظم بهروزرسانی میشوند (مایکروسافت این موضوع را در سرفیس مستقیماً مدیریت میکند). هر دو شرکت کانالهای پشتیبانی و گارانتی قدرتمندی دارند، اما حضور فیزیکی اپل (فروشگاههای اپل) یک مزیت است اگر به تعمیر یا کمک نیاز داشته باشید، در حالیکه حضور فروشگاهی فیزیکی مایکروسافت کمتر شده است (هرچند پشتیبانی پستی دارند).
در نهایت، اشارهای به اکوسیستم ابری: iCloud اپل در مقابل OneDrive/Office 365 مایکروسافت. اگر زندگیتان در iCloud سازماندهی شده (عکسها، فایلها، بکاپها)، آیپد حس خانه را میدهد. اگر در Office 365 زندگی میکنید (ایمیل Outlook، اسناد OneDrive، SharePoint و غیره)، سرفیس تجربه یکپارچهتری به شما میدهد. هر دستگاهی میتواند به خدمات شرکت مقابل نیز دسترسی داشته باشد (مثلاً آفیس روی آیپد اجرا میشود و iCloud وب یا iTunes روی ویندوز هم اجرا میشوند)، اما تفاوت در ظرافت حس میشود. برای مثال، استفاده از Excel روی سرفیس در برابر اکسل روی آیپد – نسخه سرفیس کامل است با تمام امکانات، در حالی که آیپد اگرچه برای یک اپ موبایل خوب است، اما برخی قابلیتهای پیشرفته را ندارد و محیطش برای لمس بهینه شده تا کارایی خام.
در اصل، این را در نظر بگیرید که روزانه از چه دستگاهها و خدماتی استفاده میکنید: آیپد پرو سبک زندگی محور اپل را تقویت میکند، در حالیکه سرفیس پرو ۱۱ در یک سبک زندگی محور بهرهوری، ویندوز یا چندسکویی ادغام میشود. هیچکدام شما را مجبور نمیکند فقط از خدمات یک شرکت استفاده کنید، اما با ماندن در مدار هر کدام، بیشترین همافزایی را خواهید داشت.
قیمتگذاری و ارزش
وقتی صحبت از قیمتگذاری میشود، هم آیپد پرو و هم سرفیس پرو ۱۱ در رده ممتاز قرار دارند و هزینه نهایی با اضافه شدن لوازم جانبی مورد نیاز میتواند به طور قابل توجهی افزایش یابد. بیایید قیمتگذاری و ارزش پیشنهادی را بررسی کنیم:
- قیمت پایه: آیپد پرو (M2) از ۷۹۹ دلار برای مدل ۱۱ اینچی (۱۲۸ گیگابایت) و ۱٬۰۹۹ دلار برای مدل ۱۲.۹ اینچی (۱۲۸ گیگابایت) شروع میشود arstechnica.com. سرفیس پرو ۱۱ از ۹۹۹ دلار برای پیکربندی ۱۳ اینچی، ۲۵۶ گیگابایت SSD، ۱۶ گیگابایت رم (Snapdragon X Plus) شروع میشود theverge.com. روی کاغذ، مدل پایه سرفیس گرانتر از آیپد ۱۱ اینچی است، اما رم و حافظه بیشتری دارد. اپل برای ارتقاء حافظه/رم هزینه زیادی دریافت میکند: مثلا ارتقاء آیپد پرو به ۲۵۶ گیگابایت ۱۰۰ دلار، به ۵۱۲ گیگابایت ۳۰۰ دلار و به همین ترتیب (و مدلهای ۱ ترابایت/۲ ترابایت که ۱۶ گیگابایت رم دارند، از ۱٬۷۹۹ دلار شروع میشوند). قیمتگذاری مایکروسافت برای ارتقاء طبق اطلاعات: مدل ۱٬۴۹۹ دلاری صفحهنمایش OLED، Snapdragon X Elite (۱۲ هستهای)، ۱۶ گیگابایت رم و ۵۱۲ گیگابایت را ارائه میدهد؛ و میتوانید تا ۲٬۰۹۹ دلار برای ۳۲ گیگابایت رم و ۱ ترابایت SSD افزایش دهید tomsguide.com tomsguide.com. در همین حال، یک آیپد پرو ۱۲.۹ کاملاً مجهز (۲ ترابایت + سیمکارت) حدود ۲٬۳۹۹ دلار است پیش از افزودن کیبورد/قلم. بنابراین، در صورت نهایت ارتقاء، هر دو میتوانند با لوازم جانبی به مرز یا بالاتر از ۲٬۵۰۰ دلار برسند theverge.com theverge.com. این قیمتها کاملاً وارد قلمروی لپتاپهای سطح بالا شدهاند (شما میتوانید با این مبلغ یک مکبوک پرو و یک آیپد ایر خریداری کنید، یا یک لپتاپ قدرتمند گیمینگ و …).
- هزینه لوازم جانبی: همانطور که قبلاً توضیح داده شد، کیبورد و قلم عملاً برای بهرهبرداری کامل ضروری هستند. باندل مایکروسافت (Flex Keyboard + Slim Pen) به قیمت ۴۴۹ دلار و کیبورد جادویی اپل + قلم تقریباً به قیمت ۴۷۸ دلار مشابه هستند. وبسایت Tom’s Guide محاسبه کرده که «قیمت مجموع لوازم جانبی اپل ۲۹ دلار از مایکروسافت بیشتر است» هنگام مقایسه مدلهای جدید tomsguide.com – در واقع تفاوت ناچیز است؛ هر دو لوازم جانبی گرانقیمت محسوب میشوند. گاهی اوقات مایکروسافت کیبورد را در قالب تخفیف یا باندل ارائه میدهد (به ویژه برای دانشجویان یا در زمان فروش ویژه)، اما اپل به ندرت لوازم جانبی را باندل میکند (البته شاید بتوانید از برخی فروشگاهها تخفیف بگیرید).
- ارزش کلی: این موضوع ذهنی است. با خرید Surface Pro 11، در واقع شما قیمت یک لپتاپ اولترابوک را برای یک تبلت پرداخت میکنید. در بررسی LaptopMag اشاره شده است که “توصیه این دستگاه با این هزینه سخت است زمانی که سایر دستگاهها یک لپتاپ کامل قابل مقایسه را با قیمت کمتر ارائه میدهند” notebookcheck.net – به عنوان مثال، یک لپتاپ سنتی با مشخصات مشابه میتواند ارزانتر باشد (زیرا تبلتها برای دستیابی به طراحی نازک و جداشدنی نیازمند مهندسی بیشتری هستند). اما اگر دقیقاً دنبال قابلیت 2-در-1 هستید، Surface Pro 11 اکنون واقعاً جایگزین یک لپتاپ کامل است، پس عملاً دو دسته دستگاه را در یک دستگاه دریافت میکنید. ارزش iPad Pro اغلب توسط منتقدان فناوری زیر سوال میرود، چون هرچند شاید بهترین تبلت باشد، اما تبلتی گران است که همچنان نمیتواند جای لپتاپ را برای بسیاری از کاربران کاملاً بگیرد. “این iPad Pro جدید … مثل یک دستگاه آیندهنگر است که مشکلش نرمافزاری است که در گذشته گیر کرده و مطمئن نیستم به اکثر مردم توصیهاش کنم،” به گفته The Verge theverge.com، و اشاره میکند مگر اینکه واقعاً دقیقاً به چیزی که ارائه میدهد (استفاده با Apple Pencil، برنامههای سطح بالا برای تبلت) نیاز داشته باشید، شاید iPad Air یا حتی یک MacBook عملیتر باشند. از طرف دیگر، برای هنرمندان، طراحان، یا افرادی که سبک کاریشان با iPad هماهنگ است (و به اکوسیستم اپل علاقه دارند)، iPad Pro میتواند بینهایت ارزشمند باشد و قیمتش را با خوشحالی و کارآمدی که به همراه دارد توجیه کند.
- ارزش فروش مجدد نیز نکتهای است که باید در نظر گرفت. آیپدها معمولاً در بازار دست دوم ارزش فروش بالایی دارند، مخصوصاً چون محبوباند و مدت طولانی پشتیبانی میشوند. Surfaceها هم نسبتاً خوب ارزششان را حفظ میکنند، اما تقاضای آنها در مقایسه با آیپدها کمی محدودتر است، بنابراین افت قیمت ممکن است بیشتر باشد (همچنین به دلیل پیشرفت سریع تراشههای ARM، نسخههای نسل اول Snapdragon X ممکن است با ورود نسخههای قویتر، کمتر مورد توجه باشند، در حالی که چرخه اپل تدریجیتر بوده است).
- دوام: اگر شما ۱۵۰۰ دلار برای هر یک از این دو دستگاه هزینه کنید، ایدهآل این است که سالها برای شما کار کند. آیپد پرو (M2) احتمالاً حداقل ۴ تا ۵ سال یا بیشتر بهروزرسانی iPadOS را دریافت میکند و باتری آن در صورت نیاز قابل تعویض است. غیر از آسیبهای تصادفی، چیز زیادی برای خراب شدن ندارد. Surface Pro 11 نیز به عنوان یک رایانه ویندوزی، میتواند به همان اندازه عمر کند – ویندوز ۱۱ تا اواخر دهه ۲۰۲۰ پشتیبانی میشود و مایکروسافت معمولاً حتی برای مدلهای قدیمیتر سالها بهروزرسانی ارائه داده است. باتری Surface به صورت تئوری قابل تعویض است (هرچند بهآسانی توسط کاربر انجام نمیشود) و SSD آن نیز قابل تعویض است که اگر خراب شود یا بعداً به فضای بیشتری نیاز داشته باشید، نکته مثبتی محسوب میشود. پس هر دو سرمایهگذاری قابل توجهی هستند که میتوانند مدت زیادی شما را همراهی کنند.
- کدام یک “ارزشمندتر” است بستگی به نیازهای شما دارد. اگر کاملاً از قابلیتهای این دو دستگاه استفاده میکنید (و توان خریدش را دارید)، هر دو در ازای قیمت، امکانات زیادی ارائه میدهند: نمایشگرهای پیشرفته، عملکرد سطح بالا و کیفیت ساخت ممتاز. اگر بیشتر به بودجه توجه میکنید یا فقط به برخی از قابلیتها نیاز دارید، جایگزینهای ارزانتری وجود دارد (مثل آیپد ایر + پنسل با قیمت بسیار کمتر اگر بیشتر برای یادداشتنویسی و کمی نقاشی میخواهید، یا Surface Pro 9 (اینتل) که اغلب تخفیف دارد اگر با عمر باتری کوتاهتر مشکلی ندارید). اما این گزینههای جایگزین با مصالحههایی همراه هستند (عملکرد کمتر، عمر باتری کوتاهتر و …).
نکتهای که باید ذکر شود این است که مایکروسافت در سال ۲۰۲۵ یک مدل جدید Surface Pro 12 (۱۲ اینچی) را با قیمت پایه ۷۹۹ دلار معرفی کرد windowscentral.com . این دستگاه به عنوان نسخهای مقرونبهصرفهتر و کمی کوچکتر نسبت به Pro 11 معرفی شده است – تراشه Snapdragon X Plus، رم ۱۶ گیگابایت، اما نمایشگر ۱۲ اینچ LCD با نرخ تازهسازی ۹۰ هرتز دارد و فاقد پورت Surface Connect است windowscentral.com . میتوان آن را شبیه نسخه «Surface Pro 11 Lite» دانست. اپل نیز به طور مشابه iPad Air را با قیمت ۵۹۹ دلار به فروش میرساند که بسیاری از قابلیتهای مدل ۱۱ اینچی Pro را دارد (همان تراشه M1 مدلهای قبلی Pro، قابلیت کار با مداد و …) اما برخی ویژگیهای پریمیوم را کمتر دارد. بنابراین، وجود چنین گزینههایی نشان میدهد که اپل و مایکروسافت میدانند که همه حاضر به خرید دستگاههای Pro بدون مصالحه نیستند. اما آنهایی که این کار را انجام دهند، بهترین چیزی را که هرکدام ارائه میدهند، دریافت خواهند کرد.
از لحاظ ارزش خرید مطلق، میتوان گفت Surface Pro 11 امکانات بیشتری در اختیار شما قرار میدهد (چون ممکن است کیبورد در برخی بستهها درون جعبه باشد یا حداقل حافظه پایه ۱۶GB/۲۵۶GB دارد)، درحالی که اپل برای کوچکترین ارتقاء، هزینه جداگانه دریافت میکند. اما ارزش آیپد ممکن است از مواردی ناشی شود که سنجش آنها سخت است – همچون کیفیت بالاتر اپلیکیشنها برای برخی کارها، یا اینکه میتواند دفتر طراحی کاغذی و تبلتهای مخصوص طراحی را برای هنرمندان جایگزین کند. ارزش Surface هم ممکن است در این باشد که تنها دستگاه محاسباتی شماست – و میتواند جایگزین لپتاپ و تبلت باشد؛ پس اگر قرار بود هر دو را جداگانه بخرید، شاید واقعا با داشتن یک دستگاه همهکاره هم در هزینه و هم در زحمت صرفهجویی میشود (این دقیقا همان رؤیایی است که مایکروسافت سالها برای Surface تبلیغ کرده است).
در هر صورت، خریداران احتمالی باید هزینه لوازم جانبی و احتمالاً AppleCare+ یا Microsoft Complete را در نظر بگیرند اگر که تمایل به پوشش گارانتی دارند (به خصوص برای دستگاهی قابل حمل مثل تبلت که ممکن است سقوط کند). این دستگاهها خارج از گارانتی هزینه تعمیر بالایی دارند.
موارد کاربرد: کدام دستگاه، برای چه کاری؟
در نهایت، بیایید صحبت کنیم که چه کسی مناسب کدامیک از این دستگاههاست و در چه سناریوهایی هرکدام بهتر یا ضعیفتر ظاهر میشوند. هم آیپد پرو و هم سرفیس پرو به عنوان دستگاههای همهکاره مناسب برای بهرهوری و خلاقیت تبلیغ میشوند – «کامپیوتر بعدی شما، یک کامپیوتر نیست» شعاری است که اپل بهطور معروف برای آیپد پرو تبلیغ کرده، در حالی که مایکروسافت Surface را به عنوان «تنها دستگاه مورد نیاز برای همه امور زندگی» معرفی میکند. در واقعیت، هرکدام حوزههایی دارند که در آن میدرخشند:
- بهرهوری عمومی (ایمیلها، اسناد، وب، جلسات): هر دو دستگاه میتوانند از عهده کارهای روزمره بهرهوری برآیند، اما سرفیس پرو ۱۱ در این وظایف بیشتر حس یک لپتاپ سنتی را خواهد داشت. اگر کار شما شامل استفاده گسترده از مایکروسافت آفیس، بهخصوص اکسل یا پاورپوینت باشد، نسخههای دسکتاپ کامل روی سرفیس قابلیتهای بیشتری نسبت به نسخههای آیپد او اس دارند. آوتلوک روی ویندوز رابط کاربری غنیتری نسبت به میل در آیپد ارائه میدهد. اگر جریان کار شما شامل مولتیتسکینگ زیاد بین برنامهها، چیدن چندین پنجره و غیره باشد، ویندوز برای این منظور ساخته شده است. کیبورد و ترکپد سرفیس (با امکان استفاده روی میز یا جدا کردن و جابجایی) و توانایی تغییر سریع بین برنامهها با Alt-Tab یا استفاده از میانبرها، آن را برای کار اداری عالی میکند. در آیپد پرو، قطعاً میتوانید همه این کارها را انجام دهید—بسیاری از افراد گزارش مینویسند، صفحات گسترده مدیریت میکنند و در جلسات زوم با آیپد شرکت میکنند. آیپد مزایایی مانند حالت تمامصفحه بدون حواسپرتی برای برنامهها و رابط لمسی دارد که میتواند مستقیمتر باشد. اگر بیشتر روی یک کار در لحظه تمرکز دارید، محیط آیپد میتواند به شما کمک کند عمیق شوید (برای مثال، نوشتن در Pages یا Word بدون شلوغی پنجرههای دیگر). اضافه شدن مجیک کیبورد و پشتیبانی از ترکپد باعث شده کاربران حرفهای آیپد حتی به بهرهوری شبیه لپتاپ نزدیک شوند و همزمان چند برنامه را با استیج منیجر مدیریت کنند. با این حال، اگر کار روزانه شما شامل ادغام با فناوری اطلاعات شرکتی (درایوهای شبکه، نرمافزارهای اختصاصی VPN، سایتهای اینترانت قدیمی و غیره) باشد، سرفیس انتخاب بهتری خواهد بود.
- کار خلاقانه (نقاشی، طراحی، ویرایش عکس/ویدیو، موسیقی): در اینجا آیپد پرو معمولاً انتخاب محبوبتری است، مخصوصاً برای هنرهای بصری. ترکیب صفحه نمایش بینظیر آیپد پرو، اپل پنسل بسیار سریع و تعداد زیاد اپهای خلاقانه بهینهشده (Procreate برای تصویرگری، Affinity Designer/Photo برای طراحی و ویرایش عکس، LumaFusion یا حتی Final Cut Pro برای آیپد از ۲۰۲۳ برای ویرایش ویدیو) آن را به بوم قدرتمندی برای هنرمندان و تولیدکنندگان محتوا تبدیل میکند. تجربهی کشیدن مستقیم روی صفحه با Pencil اغلب روی آیپد طبیعیتر تلقی میشود تا واکوم یا سرفیس؛ این الزاماً به خاطر سختافزار نیست (سختافزار سرفیس خوب است) بلکه بهخاطر نرمافزار آن است که مخصوص آیپد طراحی شده. مثلاً Procreate در آیپد به عنوان بهترین ابزار هنری دیجیتال با رابط کاربری شهودی برای لمس و مداد شناخته میشود؛ چیزی دقیقاً مشابه آن روی ویندوز وجود ندارد. ویرایشگران ویدیو که سفر میکنند، اکنون آیپد را به خاطر قابلیت ویرایش سریع در LumaFusion در هواپیما بدون نیاز به لپتاپ سنگین مورد توجه قرار دادهاند—تراشه M2 میتواند چندین استریم 4K را به راحتی اجرا کند و حالا که اپل Final Cut Pro را برای آیپد ارائه داده، فاصله برای گردشکار ویدیویی حرفهای کمتر شده (هرچند هنوز نسخه لمسی FCP با برخی محدودیتهای ویژگی است). عکاسان نیز ممکن است از آیپد برای انتخاب و ویرایش عکس روی نمایشگر زیبای XDR با لمس و Pencil (مثلاً Lightroom CC روی آیپد بسیار خوب است و میتوانید ویرایشها را بعداً با لایتروم دسکتاپ هماهنگ کنید) لذت ببرند. موزیسینها و تولیدکنندگان صوتی هم از آیپد بهره زیادی میبرند—برنامههایی مانند GarageBand و طیف وسیعی از اپهای سینت و کنترلر میدی، به علاوه قابلیت استفاده از صفحه لمسی به عنوان واسط ساز، امکانات خلاقانه جدیدی را باز میکند.
- یادداشتبرداری و آموزش: هر دو دستگاه در میان دانشجویان و حرفهایهایی که یادداشت زیادی برمیدارند محبوب هستند. آیپد پرو با اپل پنسل شاید ایده اصلی یادداشتبرداری دستنویس دیجیتال بهجای دفترهای کاغذی را فراگیر کرد. اپهایی مثل Notability، GoodNotes یا OneNote در آیپد برای یادداشت دستنویس، حاشیهنویسی روی PDF یا اسلایدها و غیره فوقالعاده هستند. وزن کم این تبلت و باتری تمامروزش آن را برای حمل به کلاس یا جلسات عالی میکند. میتوانید هنگام نوشتن صدا ضبط کنید، دستخط خود را جستجو کنید و غیره. سرفیس پرو ۱۱، بهویژه با OneNote و قلم Slim Pen، در این زمینه به همان اندازه تواناست – تازه بعضیها ترجیح میدهند که یک PC است، پس میتوانند از نسخه دسکتاپ OneNote (که قابلیتهای بیشتری نسبت به نسخه موبایل دارد) استفاده کنند و یادداشتهایشان را از طریق OneDrive به گوشی یا دیگر دستگاهها همگام کنند. مزیت سرفیس برای دانشجویان شاید این باشد که نیاز دارند نرمافزار امتحان یا برنامههای مرتبط با مدرسه اجرا کنند (که احتمالاً فقط روی ویندوز یا مک اجرا میشود). یک آیپد شاید اصلاً نتواند آن اپلیکیشن اختصاصی یا نرمافزار آماری را اجرا کند. از طرف دیگر، آیپد برای گرفتن و نشانهگذاری روی PDF کلاسها یا کتابهای درسی با پنسل فوقالعاده راحت است و اکوسیستم عظیمی از اپهای آموزشی (فلشکارت و غیره) دارد. اکنون هر دو دستگاه قابلیتی دارند که میتوانید دستخط را به متن تبدیل کنید (Apple Scribble، Windows Ink workspace) – که برای قابل جستجو شدن یادداشتهایتان مفید است.
- مصرف رسانه و سرگرمی: به عنوان دستگاههای صرفاً مصرفی (خواندن، ویدئو، بازی)، آیپد پرو کمی کاربرپسندتر است. نگه داشتن آن با یک دست برای خواندن کتاب الکترونیکی یا مرور وب راحتتر است. برنامههای موجود برای محتوا – چه آخرین سرویس پخش، مجله دیجیتال یا بازی – فراوان و بهینهشده برای آیپد هستند. نمایشگر mini-LED XDR در مدل ۱۲.۹ اینچی، برای تماشای فیلمها در حد عالی است، با سیاهی عمیق و روشنایی بالا در صحنههای HDR. نمایشگر ۱۳ اینچی Surface نیز بسیار زیباست (مخصوصاً نسخه OLED برای کنتراست)، اما فرم دستگاه (با پایه نگهدارنده) معمولاً باعث میشود آن را روی سطح بگذارید یا تکیه دهید تا اینکه مدت طولانی مثل تبلت در دست نگه دارید. آیپد همچنین برای استفاده با یک دست مزیت بزرگی دارد: میتوانید آن را از هر کاور کیبوردی جدا کنید و تنها یک تخته ۱.۵ پوندی باریک خواهد بود. Surface را هم میتوانید از کیبورد جدا کنید، اما یک تخته ۲ پوندی با لبههای نسبتاً تیز است – هنوز خوب، اما به باریکی آیپد نیست. برای استفاده در هواپیما یا روی مبل، هر دو لذتبخش هستند – پایه Surface میتواند روی سینی قرار گیرد برای تماشای فیلم، آیپد شاید با یک کاور تکیه داده شود یا فقط در دست نگه داشته شود.
در مورد بازی نیز این نکته را بیان کردیم: آیپد دارای بازیهای موبایلی زیادی است و این روزها حتی برخی پورت بازیهای کنسولی و PC نیز برایش وجود دارد (با M2، سختافزار آن میتواند گرافیک پیشرفتهای را اجرا کند – برخی بازیها حتی در آیپدهای M2، ray tracing هم دارند). نقطه قوت مایکروسافت، ادغام با Xbox است – میتوانید بازیهای Xbox را روی Surface پخش (استریم) کنید یا حتی برخی بازیهای سبک را نصب کنید. اما اگر علاقه اصلی کسی بازی کردن باشد، هیچکدام از این دو انتخاب اول نخواهند بود؛ یک PC گیمینگ واقعی، کنسول، یا حتی یک آیپد ارزانتر برای بازیهای معمولی منطقیتر است. این دستگاهها توان بازی را دارند اما هدف اصلیشان این نیست.
- «جایگزین لپتاپ» در مقابل «همراه لپتاپ»: این تفاوت کلیدی است که اغلب درباره آن بحث میشود. اگر واقعاً میخواهید یک لپتاپ سنتی را با یکی از اینها جایگزین کنید، سرفیس پرو ۱۱ برای این کار مناسبتر است. همان سیستمعامل و نرمافزار لپتاپ را اجرا میکند؛ با اتصال کیبورد تقریباً خود لپتاپ است (با شکلی کمی متفاوت). بسیاری از حرفهایها میتوانند و عملاً از Surface Pro به عنوان تنها دستگاه خود استفاده کنند، مخصوصاً حالا که عملکرد و باتری دیگر نقطه ضعفی نیستند. آیپد پرو هم میتواند برای برخی کاربران جایگزین لپتاپ شود (بهخصوص برای کاربرانی با گردش کار عمدتاً تحت وب، ایمیل، نویسندگی و علاقمند به انعطافپذیری تبلت). اما برای دیگران، آیپد در نهایت یک دستگاه مکمل خواهد بود؛ عالی برای مواردی که در آن تخصص دارد، اما همچنان یک مک یا PC نیز برای کارهای سنگین یا مواردی که آیپد قادر به انجامش نیست نگه میدارید. همانطور که Marques Brownlee به شوخی گفت، آیپد پرو «در نهایت هنوز یک آیپد است» x.com – یعنی محدودیتهای ذاتی iPadOS را دارد. اپل با افزودن برنامه Files، نسخه دسکتاپ سافاری و حتی عرضه Logic Pro و Final Cut Pro برای آیپد مرزها را کمرنگ کرده، اما هنوز مواردی (و حتی موارد غیرحاشیهای) وجود دارد که آیپد کارایی کافی ندارد (مثلاً نمیتواند کانتینرهای Docker را برای برنامهنویسی اجرا کند، نمیتواند به وبسایتهایی که نیازمند شناسایی مرورگر دسکتاپ هستند دسترسی پیدا کند، یا نمیتواند به سختافزار خاصی وصل شود و غیره). پس بررسی کنید که آیا میخواهید یک دستگاه همهکاره داشته باشید (اگر بله، احتمالاً Surface مناسبتر است) یا با استفاده آیپد در کنار دستگاه دیگری (مثل آیپد + آیمک خانگی و غیره) مشکلی ندارید.
- سفر و کار سیار: اگر شما یک فرد پرتردد هستید که زیاد سفر میکنید، هر دو دستگاه جذابیت دارند. آیپد پرو با گزینه اینترنت نسل پنجم (5G) برای اتصال همیشگی عالی است؛ میتوانید یک طرح دیتای موبایل بگیرید و نگران وایفای زمانی که بیرون هستید نباشید. سرفیس پرو ۱۱ هم در برخی مدلها (به ویژه پیکربندیهای تجاری) 5G دارد thurrott.com، بنابراین میتوانید از استفاده بدون نیاز به اتصال سیمی مشابهی بهرهمند شوید. از نظر قرار دادن دستگاه روی پا در فضاهای تنگ (مثلا در ماشین یا روی میز کوچیک کافه)، آیپد با مجیک کیبورد شاید کمی راحتتر باشد چون عمق کمتری نسبت به کیکاستند سرفیس نیاز دارد (که به عقب باز میشود). در هواپیما، استفاده از هر دو به عنوان «تبلت» (بدون کیبورد) آسان است؛ با کیبورد، اما میز کوچک جلوی صندلی برای سرفیس بهدلیل جای کیکاستند میتواند تنگ باشد، در حالی که جای آیپد با کیبورد فقط به اندازه خود کیبورد است. بنابراین به طرز جالبی، ترکیب آیپد و کیبورد کمتر قابل تنظیم (زاویه و غیره) اما جمعوجورتر است و سرفیس بیشتر قابل تنظیم است ولی فضا بیشتری میخواهد.
- سازمانها و فناوری اطلاعات: برای محیطهای شرکتی، سرفیس پرو ۱۱ احتمالا انتخاب سرراستی است. میتواند به دامنههای سازمانی بپیوندد، نرمافزارهای امنیتی سازمانی اجرا کند، از کلاینتهای ویپیان مخصوص ویندوز استفاده کند و غیره. حتی مایکروسافت سری خاص Surface Pro 11 for Business با ویندوز ۱۱ پرو و امنیت بیشتر (مثل NFC smartcard reader) عرضه کرده است thurrott.com، که به وضوح بازار هدف آن را مشخص میکند. آیپدها هم در کسبوکار استفاده میشوند (مخصوصا در حوزههایی مثل طراحی، سلامت، کیوسکهای فروشگاهی و غیره) ولی بیشتر بهعنوان دستگاه فرعی یا برای وظایف خاص. اگر نیاز به اجرای نرمافزارهای ویژه ویندوزی درونسازمانی یا SAP کلاینت کامل و مشابه آن دارید، سرفیس از عهده آن برمیآید اما آیپد احتمالا نمیتواند.
- برنامهنویسان/مهندسان: اگر کار شما شامل کدنویسی یا توسعه نرمافزار است، سرفیس انتخاب بهتری است. ابزارهای برنامهنویسی عموما به صورت بومی روی آیپد اواس اجرا نمیشوند (اگرچه شگفتآور است که تعداد قابل توجهی توسعهدهنده، آیپد را بهعنوان ترمینال SSH برای کدنویسی روی سرورهای راه دور یا محیطهای ابری استفاده میکنند – که یک راهحل تخصصی است). روی سرفیس شما میتوانید VS Code (که نسخه ARM هم دارد) نصب کنید یا حتی WSL (زیرسیستم لینوکس ویندوز) اجرا کنید تا محیط یونیکس داشته باشید – که چنین چیزی روی آیپد ناممکن است.
- مصرف محتوا و استفاده روزمره: اگر عمدتا یک دستگاه برای وبگردی، ایمیل، نتفلیکس و شاید کمی تولید محتوا یا یادداشتبرداری سبک میخواهید، احتمالا آیپد پرو گزینه لذتبخشتری باشد. بلافاصله روشن میشود، تقریبا بینیاز از نگرانی ویروس است و بدون دردسر نگهداری (نیازی به نگرانی درباره درایور یا باگهای عجیب سیستم عامل مانند برخی اوقات در ویندوز نیست) و یک تبلت عالی برای سرگرمی هم هست. برای کاربرانی که نیاز به نرمافزار کامل دسکتاپ ندارند، آیپد حس «کارمندی» کمتری دارد و بیشتر سرگرمکننده است، درحالیکه هنوز امکان بهرهوری را میسر میکند. سرفیس هم مناسب استفاده معمولی است، اما اجرای یک سیستم عامل ویندوز سنگین فقط برای خواندن کتاب کیندل شاید زیادهروی باشد (و به طور خاص اپلیکیشن کیندل ویندوز به اندازه آیپد لمسی و کاربرپسند نیست).
خلاصه نظرات کارشناسان: بسیاری از منتقدان فناوری اینطور جمعبندی میکنند که آیپد پرو بهترین سختافزار تبلت است با سیستمی که کاملاً از آن بهره نمیبرد، در حالی که سرفیس پرو ۱۱ بهترین اجرای ۲ در ۱ کامپیوتر است که بالاخره به اندازه کافی سریع و کارآمد شده تا رقابت کند. جمعبندی TechRadar این بود که «از نمایشگرش تا طراحی جذاب و کیبورد ارتقا یافته، این تبلت جداشونده ۲ در ۱ اولین رقیب واقعی آیپد پرو است که اپل باید واقعاً نگرانش باشد.» techradar.com از طرف دیگر، دیوید پیرس از The Verge با شوخی گفت که اپل چند منظوره بودن آیپد را یک مزیت میداند، اما «بزرگترین مشکل تلاش برای انجام همه چیز این است که واقعاً انجام همه چیز به خوبی سخت است.» theverge.com این موضوع برای سرفیس هم صدق میکند؛ تلاش برای تبلت و لپتاپ بودن یعنی برخی مصالحهها (مثلاً هنوز به اندازه لپتاپ روی پا راحت نیست و حالت تبلتی هم هنوز به خوبی آیپد نیست).
چه کسانی باید آیپد پرو (M2) را انتخاب کنند: اگر در اکوسیستم اپل غرق هستید، ایده تجربهای کاملاً تبلتی (بهخصوص برای کار خلاقانه یا یادداشتنویسی) را دوست دارید و نیازی به اجرای برنامههای قدیمی ویندوز ندارید، آیپد پرو یک لذت است. این دستگاه برای هنرمندان، طراحان و خالقان محتوا که الهام را در تماس مستقیم و قلم مییابند ایدهآل است. همچنین برای دانشجویانی که یادداشت دیجیتال را ترجیح میدهند و هرکسی که دستگاهی میخواهد که در یک لحظه تبلت و در لحظه دیگر (تقریباً) لپتاپ باشد و در عین حال کاملاً قابل حمل باشد، بسیار عالی است. اگر فکر میکنید بیشتر وقت خود را با برنامههای تبلتی میگذرانید و فقط گهگاه مقالات یا ایمیل با کیبورد مینویسید، آیپد احتمالاً شما را بیش از سرفیس خوشحال خواهد کرد. همچنین اگر نمایشگر موبایل عالی (برای ویدیو HDR و غیره) میخواهید یا دستگاهی میخواهید که به همان راحتی تخته نقاشی و دستگاه تماشای نتفلیکس باشد، آیپد پرو بیرقیب است.
چه کسانی باید سرفیس پرو ۱۱ را انتخاب کنند: اگر به تمام قدرت یک کامپیوتر کامل در قالبی منعطف نیاز دارید یا کارتان نیازمند نرمافزاری است که روی آیپد عرضه نشده، سرفیس انتخاب مطمئنی است. افراد حرفهای که باید نرمافزار سفارشی یا سنگین ویندوز (توسعهدهندگان، مهندسان، حسابداران دارای ماکرو و غیره) اجرا کنند، یا کسانی که به محیط ویندوز علاقه دارند ولی دستگاهی باریکتر از لپتاپ صدفی میخواهند، سرفیس پرو ۱۱ را بسیار جذاب خواهند یافت. این گزینه خوبی برای کسانی است که انعطافپذیری اهمیت دارد: با یک دستگاه میتوانید کارهای اداری را با اکسل انجام دهید و سپس آن را جدا کنید و روی کاناپه با قلم فایل PDF را بخوانید یا حاشیهنویسی کنید و بعد به مانیتور وصل شوید و ارائه یا کار طراحی کنید – همانطور که میخواهید، شکل میگیرد. سرفیس گزینه بهتری است اگر میخواهید تعداد دستگاهها را به حداقل برسانید – واقعاً میتواند تنها کامپیوترتان برای همه کارها از کار تا استفاده معمولی از تبلت باشد. کسبوکارها هم میتوانند برای تیمهای خود سرفیس پرو تهیه کنند تا کارکنان هم دستگاهی برای یادداشتبرداری داشته باشند و هم یک کامپیوتر کامل برای کارهای اداری، هر دو در یک دستگاه. و حالا با عمر باتری و عملکرد به مراتب بهتر، تقریباً هیچ نقطه ضعفی برای انتخاب این فرم در مقایسه با لپتاپ سنتی باقی نمانده (جز قیمت).
در پایان، هر دو دستگاه Apple M2 iPad Pro و Microsoft Surface Pro 11 دستگاههایی پیشرفته هستند که مرز بین تبلت و لپتاپ را محو میکنند. آیپد پرو اپل تجربهای صیقلخورده، پایدار و فوقالعاده سرگرمکننده از تبلت با انفجارهایی از بهرهوری ارائه میدهد، در حالی که سرفیس پرو ۱۱ مایکروسافت تجربهای کاربردیتر با انفجارهایی از سهولت تبلت فراهم میکند. بهترین انتخاب بستگی به جریان کاری شخصی شما دارد و اینکه با کدام کمبودها راحتتر کنار میآیید: محدودیتهای نرمافزاری آیپد یا راحت نبودن کامل سرفیس به عنوان یک تبلت. همانطور که The Verge در بررسی سرفیس ذکر میکند، «هر کدام از دستگاههای دیگرم از یک منظر نسبت به سرفیس پرو بهترند… آیپد تبلت خیلی بهتری است… اما [سرفیس پرو ۱۱] در کارهای مهم به اندازه کافی خوب است و از هرکدام دیگر انعطافپذیرتر. این نزدیکترین تلاش مایکروسافت برای تحقق یک رؤیاست.» theverge.com. از سوی دیگر، میتوان گفت اپل قبلاً رؤیای متفاوتی را محقق کرده: آیپد پرو تبلتی است که یادآور بخشی از آینده است – البته اگر نرمافزارش اجازه دهد به طور کامل جایگزین گذشتهمان شود.
جمعبندی: اگر بهترین تبلت که بتواند برخی کارهای لپتاپ را انجام دهد میخواهید، آیپد پرو را انتخاب کنید. اگر بهترین لپتاپ که بتواند مانند یک تبلت عمل کند میخواهید، سراغ سرفیس پرو ۱۱ بروید. هر دو دستگاه فوقالعاده – و گرانقیمت – برای کسانی هستند که توقع زیادی از تجهیزاتشان دارند و در نبرد تایتانهای تبلت، برنده همانی است که بهتر با زندگی شما جور در میآید.
منابع:
- بررسی Apple iPad Pro (2022, M2) – The Verge theverge.com theverge.com theverge.com
- بررسی Apple iPad Pro (2024, M4) – The Verge theverge.com theverge.com theverge.com
- بررسی Microsoft Surface Pro 11 – The Verge theverge.com theverge.com theverge.com
- بررسی Microsoft Surface Pro 11 – TechRadar techradar.com techradar.com
- اعلام اولیه Surface Pro 11 – Thurrott / Microsoft thurrott.com thurrott.com
- اخبار جدید Surface Pro 12 اینچی (۲۰۲۵) – Windows Central windowscentral.com windowscentral.com
- مقایسه Tom’s Guide: Surface Pro 11 در برابر iPad Pro – Tom’s Guide tomsguide.com tomsguide.com tomsguide.com
- بررسی Surface Pro Copilot+ در Engadget – Engadget/NotebookCheck notebookcheck.net
- نظرات مختلف توسط نقدکنندگان فناوری (مارکس براونلی از طریق توییت x.com، لپتاپمگ notebookcheck.net، پیسیورلد notebookcheck.net) برای زمینهسازی.